یادگیری عکاسی از نقاشیِ ۹۰.۳ میلیون دلاری

نقاشی دیوید هاکنی با عنوان «پرتره‌ی یک هنرمند» به قیمت ۹۰.۳میلیون دلار فروخته شده است. ویژگی‌های متعددی این اثر را به اثری متمایز تبدیل کرده است.

 

ماه گذشته، نقاشی دیوید هاکنی، نقاش افسانه‌ای بریتانیایی، با عنوان پرتره‌ی یک هنرمند (استخری با دو فیگور، ۱۹۷۲) به قیمت ۹۰.۳میلیون دلار به‌فروش رفت که رکورددار قیمت فروش تابلو نقاشی در حراجی برای یکی از نقاشان زنده است. این نقاشی فیگور مردی با کت صورتی را نمایش می‌دهد که لبه‌ی استخر ایستاده و بادقت به مرد داخل استخر نگاه می‌کند.

چه عاملی این نقاشی را تا این اندازه ارزشمند کرده است؟ می‌توان کتاب یا نظریه‌ای را به تفسیر عناصر این نقاشی اختصاص داد. افزون‌براین، نقاشی مذکور بیشتر شبیه عکس است و این شاهکار را از چشم یک عکاس هم می‌توان تفسیر کرد.

زمان‌بندی

این نقاشی که از این لحظه می‌توان آن را عکس نامید، مهم‌ترین قانون عکاسی را نقض کرده است. به سایه‌ی پشت مرد با کت صورتی دقت کنید. این سایه به‌شکل تیز با مرزهایی مشخص است. این، یعنی عکس در ساعت‌ طلاییثبت نشده و پس از طلوع آفتاب گرفته شده است.

 

زمان بندی

در نگاه اول کمی گیج‌کننده است؛ اما پس از چند لحظه متوجه می‌شوید یکی از وظایف سخت‌ هنرمند نمایش آب است. چگونه می‌توان آب را نقاشی یا طراحی کرد؟ صرفا بخشی از بوم را با تک‌رنگ آبی می‌پوشانید و آن را به‌عنوان آب نمایش می‌دهید؟ همین نکته هاکنی را از دیگران متمایز می‌کند. او آب را به طبیعی‌ترین فرم کشیده است.

در این نقاشی، او جزئیات موج‌ها را درمقایسه‌با سطح آبی نسبتا آرام نمایش می‌دهد. این ویژگی‌های جذاب را تنها زمانی می‌توان نمایش داد که نور خورشید به آب برخورد کند و منعکس شود. شاید به‌همین دلیل است که عکس در ساعت‌های طلایی ثبت نشده است.

لنز و داده‌های EXIF

اگر این نقاشی عکس بود، فکر می‌کنید از چه تنظیماتی برای ثبت آن استفاده شده بود؟ میدان دید نه خیلی عریض است و نه خیلی باریک. احتمالا با لنز ۵۰‌میلی‌متری ثبت شده است. عمق میدان در این عکس به‌خوبی رعایت شده است. تپه‌های موجود در پس‌زمینه تا اندازه‌ای شفاف هستند؛ بنابراین، گشادگی دیافراگم را می‌توان تقریبا f/16 تصور کرد.

اما سرعت شاتر چطور؟ شناگر فاقد بلور حرکتی است و جزئیات زیادی نیز در سطح آب دیده می‌شود. پس، یعنی سرعت شاتر بالا بوده است؟ شاید ۱/۴۰۰ مناسب باشد.

 

لنز

حالا تصور کنید بخواهید عکس را مثلا ساعت دَه یا یازده صبح یک روز آفتابی بگیرید. فرض کنید دوربین DSLRدارید که روی حالت Manual تنظیم شده است. سرعت شاتر ۱/۴۰۰ و گشادگی دیافراگم f/16 است. فکر می‌کنید تنظیمات ایزو (پیش‌فرض AUTO) برای قرارگرفتن شاخص نورسنجی در مرکز چقدر باید باشد؟ به‌نظر شما ایزوی ۴۰۰ مناسب نیست؟

تاکنون مطلبی درباره‌ی قانون ۱۶ آفتابی شنیده‌اید؟ این قانون روشی برای حدس نوردهی صحیح در طول روز با استفاده از نورسنج است. براساس این قانون، در یک روز آفتابی برای ثبت یک سوژه درمقابل نور مستقیم خورشید گشادگی دیافراگم باید روی f/16 و سرعت شاتر دقیقا برعکس تنظیمات ایزو باشد. ایزو در این تنظیمات روی ۴۰۰ قرار می‌گیرد (درست برعکس سرعت شاتر).

قانون یک‌سوم

مردی که کت صورتی پوشیده، دقیقا در نقطه‌ی یک‌سوم تصویر قرار دارد. بدین‌ترتیب، او به سوژه‌ی اصلی این عکس تبدیل شده است.

مثلث‌ها و خطوط راهنما

اغلب اوقات بهتر است تاحدممکن در عکس خود مثلث داشته باشید. این اثر هنری به‌شدت با مثلث‌ها احاطه شده است؛ به‌گونه‌ای‌که می‌توان ۲۵ مثلث در این اثر پیدا کرد.

دقت کنید تعداد زیادی مثلث در این اثر به‌کار رفته است. واضح‌ترین مثلث با آب استخر و لبه‌های آن شکل گرفته و مخفی‌ترین مثلث هم با تپه‌ها و درخت‌ها و برگ‌ها در پس‌زمینه و حتی بخش کوچکی از آسمان آبی به‌وجود آمده است، مثلث‌های دیگر که به‌صورت هوشمندانه جاسازی شده‌اند، با کفش مرد ایستاده و سر، بالای بدن، ران و پاهای شناگر شکل گرفته‌اند.

مثلث‌ها در عکس مانند خطوط راهنما عمل می‌کنند

دست‌ها و پاهای شناگر هم به مثلث شباهت دارند. اغلب این مثلث‌ها، خطوط راهنمایی هستند که توجه شما را به دو سوژه جلب می‌کنند. برجسته‌ترین مثلث کاملا از نظر مخفی است که به مثلث تلویحی هم معروف است. می‌توانید مثلث تلویحی را در این تصویر حدس بزنید:

  • خط دید مرد ایستاده به‌سمت شناگر
  • بدن شناگر از پاها تا سر او وقتی به لبه‌ی استخر و پاهای مرد حرکت می‌کند
  • قامت مرد از پاهای او به‌سمت سر و درنهایت چشم‌ها

 

مثلث

با نگاه‌کردن به تصویر، مثلث مخفی در ناخودآگاهتان نقش می‌بندد و همین باعث جذابیت عکس از دید شما می‌شود. بنابراین با وجود عمق میدان بالا، چشم‌ها مرتب روی دو سوژه متمرکز می‌شوند. ترکیب دو سوژه همراه با رنگ‌های آبی و سبز در بقیه‌‌ی نقاط تصویر، آرامش و صلح را القا می‌کند و باعث جذابیت آن می‌شوند.

قاب‌درقاب

به‌نظر می‌رسد شناگر با رنگ‌بندی زیرکانه‌ای به سوژه‌ی ثانویه تبدیل شده است؛ اما لبه‌های استخر قابی را دور او شکل می‌دهند و از کاهش اهمیت او در تصویر جلوگیری می‌کنند.

طرح رنگی

براساس مبانی رنگ، برای انتخاب رنگ مکمل باید در دایره‌ی رنگی، رنگ مقابل رنگ مدنظر را انتخاب کنید (کلیدواژه‌ی Color Wheel را جست‌وجو کنید). برای مثال، رنگ مخالف قرمز در چرخه‌ی رنگ، سبز است؛ درنتیجه، هنرمند کت قرمز (صورتی) را با مقدار زیادی رنگ سبز در تپه‌ها و درخت‌ها همراه کرده است.

به‌دلیل استفاده‌ی زیاد از رنگ آبی در استخر، به‌شکل هوشمندانه‌ای از رنگ نارنجی در لبه‌های استخر روبه‌روی شناگر استفاده شده است. گفتنی است رنگ آبی و نارنجی در چرخه‌ی رنگی کاملا متضاد هستند.

 

طرح رنگی

حالا پس از شرح تمام این نکات، جالب است بدانید هاکنی عکاس معروفی هم به‌شمار می‌آید. او پیش از شروع این نقاشی، صدها عکس از سوژه‌ی دلخواهش درکنار استخر گرفته است. سپس، مهارت‌های نقاشی، به‌ویژه نمایش آثار بازتابی روی آب را با عکس‌هایش ترکیب کرده و نقاشی را فقط در دو هفته و مجموعا هجده ساعت کار کامل کرده است.

نتیجه

یک تصویر متعادل با ترکیب‌بندی بی‌نقص. عکس همین صحنه به‌نظر معمولی می‌رسد؛ اما تبدیل آن به نقاشی نه‌تنها آن را به اثری خارق‌العاده تبدیل کرده؛ بلکه باعث شده به یکی از آثار گران‌‌قیمت قرن بیست‌ویکم هم تبدیل شود.

پس سعی کنید از این قوانین در ترکیب‌بندی خود استفاده کنید. کسی چه می‌داند شاید عکس شما هم روزی میلیون‌ها دلار فروخته شود.





تاريخ : سه شنبه 20 آذر 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |