با همزادهاي ديجيتالي ديگر جاي شما خالي نيست

 

يك روز صبح در شهر توكيو، دكتر الكس شواتزكف در دفتر كار خود نشسته و با حالتي اخم‌آلود طرح دانشجوي خود را بررسي مي‌كند. درست در همان زمان، او هزاران كيلومتر آن سوتر در ايالات متحده، در حال صحبت با همكارش است. چنين چيزي چگونه ممكن است؟دكتر شواتزكف فقط يكي از هزاران نفري است كه مي‌تواند همزمان در چند مكان حضور داشته باشد و كارهاي مختلفي را همزمان انجام دهد. زياد تعجب نكنيد. خبري از جادو و جنبل نيست و با يك داستان علمي ـ تخيلي هم سروكار نداريد. نوعي فناوري ديجيتالي اين امر را ممكن ساخته است. دكتر شواتزكف و همكارانش در موسسه ملي علوم ايالات متحده نوعي همزاد ديجيتالي هوشمند و متحرك پديد آورده اند كه مي‌تواند طيف گسترده‌اي از اطلاعات ـ اعم از دانش تخصصي تا حركات ظريف صورت ـ را بروز دهد و وقتي حضور ندارد، از طريق نمايشگر رايانه، با ديگران تعامل داشته باشد.با پيشرفت در ساخت بدل مجازي، شايد بزودي شما هم از مزاياي داشتن همزمان چند تا از آنها بهره ببريد. در واقع اين امكان فراهم مي‌شود تا كپي‌هاي ديجيتالي از خود بسازيم تا وقتي نمي‌توانيم در جايي حضور فيزيكي داشته باشيم، از اين بدل‌ها استفاده كنيم. با استفاده از اين فناوري قادر خواهيم بود ويژگي‌هاي شخصي و علائق خود را به اين بدل‌ها دهيم تا كارهايي نظير به روز رساني محتواي شبكه اجتماعي ما را انجام داده، حتي گفت‌وگويي با ديگران ترتيب دهند.البته اين همزادهاي ديجيتاليي دقيقاً همانند انسان نيستند، بلكه همچون شخصيتي ساده و به طور بالقوه كاربردي هستند. اگر كاربرد آنها گسترش يابد، مي‌توانند به ابزاري براي برقراري ارتباط بين افراد و نيز انجام برخي كارهاي ديگر تبديل شوند. اين موضوع سبب صرفه‌جويي در زمان شده، بدين شكل ديگر نيازي نخواهد بود برخي كارهاي خسته كننده را انجام دهيم و حتي شايد اين بدل‌ها موجب تلطيف رفتار افراد شوند. حال نسخه ديجيتاليي شما چگونه است و اصلاً دوست داريد چگونه باشد؟فناوري ايجاد همزاد ديجيتالي مي‌تواند ساده يا بسيار پيچيده باشد. برنامه‌هاي پاسخ خودكار به ايميل، شكلي بسيار ساده و ابتدايي از اين نسخه‌هاي بدل ديجيتالي براي ما هستند. اين برنامه‌ها پس از دريافت ايميل، پيغام خاصي را به فرستنده آن ارسال مي‌كنند.يكي از اولين گام‌ها براي پيش بردن شبيه‌سازي شخصيتي، اواخر دهه 90 در آزمايشگاه زيراكس كاليفرنيا روي داد. پژوهشگران اين آزمايشگاه مي‌كوشيدند يك شخصيت مجازي شبه هوشمند ايجاد كنند. اين شخصيت مجازي قرار بود كارهايي نظير صحبت با ملاقات‌كنندگان مجازي فرد مورد نظر را انجام دهند و پيام‌هايي را به آنها داده و از آنها دريافت كنند، اما نتيجه طرح بسيار ساده بود و گفت‌وگوها تفاوت زيادي با گفت‌وگو دردنياي واقعي داشت.مدت‌هاي مديدي است كه بسياري از پژوهشگران، استفاده از هوش مصنوعي را تنها راه ممكن براي ايجاد يك شخصيت مجازي مي‌دانند. البته هوش مصنوعي آن قدر پيشرفت نكرده كه تمام رفتارهاي پيچيده انسان را شبيه‌سازي كند و براي اين‌كه بتواند از پس اين كار برآيد، بي‌شك سال‌هاي زيادي طول خواهد كشيد، اما بتازگي اين نتيجه به دست آمده است كه در محيط ديجيتالي امروز، نشان دادن همه جنبه‌هاي يك انسان ضروري نيست. درست است كه نمي‌توانيم ماشين‌ها را طوري برنامه‌ريزي كنيم كه قادر به تفكر باشند، اما مي‌توانند كارهايي مشخص را انجام دهند.

هويت مجازي

براي بررسي اين‌كه اين فناوري كجا و چگونه مفيد واقع مي‌شود، بهتر است ابتدا به بررسي اين مساله بپردازيم كه هويت يك فرد چگونه در اينترنت به نمايش در مي‌آيد. هر كاربر معمولي اينترنت، يك خودِ ديجيتالي دارد كه از كنار هم قرار دادن ويژگي‌هاي بيان شده از سوي او در شبكه‌هاي اجتماعي، وب سايت‌هاي تخصصي، اظهار نظرهايي كه درباره مطالب مختلف در اينترنت دارد و غيره شكل مي‌گيرد. البته انسان‌ها با توجه به شرايط، خود را به گونه‌اي ديگر ابراز و معرفي مي‌كنند. به عنوان مثال، نوع رفتار ما در محل كار با رفتاري كه در يك مركز تفريحي داريم، متفاوت است. ارتباطات ديجيتالي شايد به نوعي تشديد كننده اين ويژگي باشد، زيرا يك انسان به شكلي محدود تر مي‌تواند خود را در اينترنت نشان دهد.

همزادهاي ديجيتالي دقيقاً همانند انسان نيستند، بلكه شخصيتي ساده و كاربردي هستند كه مي‌توانند به ابزاري براي برقراري ارتباط بين افراد و نيز انجام برخي كارهاي ديگر تبديل شوند

انسان‌ها با اين زير مجموعه‌هاي هويتي خود همانند عروسك رفتار مي‌كنند. يعني مواقعي كه به آنها نيازي ندارند، آنها را رها مي‌كنند. نكته دقيقاً همين جاست كه بسياري از پژوهشگران و شركت‌ها دريافته‌اند، اين عروسك‌ها را مي‌توان طوري برنامه‌ريزي كرد كه مواقعي كه حضور نداريم، به شكل مستقل فعاليت داشته باشند. لزومي ندارد تمام ويژگي‌هاي يك انسان را شبيه سازي كرد، فقط كافي است يك هويت مجازي ساخت كه البته اين كار نيازي به هوش مصنوعي پيچيده و كار زياد ندارد.به عنوان مثال، وب سايت rep.licants.org كه از طريق هنرمندي به نام ماتيو چروبيني شكل گرفته، به ما امكان ساخت يك «خود در رسانه اجتماعي» را مي‌دهد و لذا مواقعي كه نياز است، مي‌تواند در شبكه‌هاي اجتماعي جايگزين‌مان شود. ابتدا اطلاعاتي نظير موقعيت مكاني، سن و موضوعات مورد علاقه خود را به آن مي‌دهيد. سپس اين سايت، به بررسي و تحليل آنچه در شبكه‌هاي اجتماعي مختلف قرار داده‌ايد، پرداخته و با بهره‌گيري از اين داده ها، به جاي شما در شبكه‌هاي اجتماعي مطلب ارسال مي‌كند.اين فناوري شايد روزي جايگزين افرادي شود كه از سوي سياستمداران و هنرپيشگاني كه وقت كافي ندارند، استخدام شوند تا از طرف آنها در شبكه‌هاي اجتماعي حضور يابند. البته خيلي‌ها هم از نرم افزارهايي كه كاري مشابه انجام مي‌دهند بهره مي‌برند. به عنوان مثال، نرم‌افزاري كه يك پيغام تشكر را به كساني ارسال مي‌كند كه شما را در شبكه‌هاي اجتماعي دنبال مي‌كنند. كساني كه اين پيغام را دريافت مي‌كنند، گمان مي‌كنند اين پيغام واقعا از سوي خود شخص نگاشته و ارسال شده است.البته اين شخصيت‌هاي مجازي را مي‌توان تكثير كرد. به عنوان مثال، بتازگي يك شركت استراليايي، اين امكان را در اختيار كاربرانش قرار مي‌دهد تا نسخه‌هايي ديجيتالي از خود ايجاد كرده، با ديگران از طريق متن ارتباط برقرار كنند و در ضمن، يك تصوير از خود را به نمايش درآورند. اين كپي‌ها مي‌توانند به پرسش‌هايي همانند پرسش‌هايي كه در رزومه كاري پرسيده مي‌شود، پاسخ دهند. براي اين كه اين شخصيت مجازي هر چه بيشتر شبيه فرد شود، اين شركت از روشي جالب بهره مي‌برد. بدين صورت كه ابتدا كاربران به يك تست سي سوالي درباره شخصيت خود پاسخ مي‌دهند و بدين صورت مشخص مي‌شود كه شخصيت مجازي بايد به عنوان فردي درونگرا ظاهر شود يا برونگرا.شايد تا چند سال آينده، اين شخصيت‌هاي مجازي ساده، تبديل به آواتار شوند. آواتار عبارت است از نسخه متحرك ديجيتالي انسان. تاكنون از آواتار در بازي‌هاي رايانه‌اي استفاده مي‌شد، اما شواهد حاكي است كه در آينده آواتارها در زندگي روزمره نيز مورد استفاده قرار خواهند گرفت. در يكي دو سال گذشته، شركت اَپل، چند گواهي ثبت اختراع و مالكيت معنوي براي استفاده از آواتار در شبكه‌هاي اجتماعي و تله كنفرانس‌ها به نام خود ثبت كرده است. شركت مايكروسافت نيز به اين مقوله علاقه نشان داده و در حال بررسي اين است كه چگونه از ابزار رصد حركت موجود در كينكت (فناوري موجود در كنسول‌هاي بازي ايكس باكس) براي تشخيص چهره كاربر و ايجاد آواتار با آن بهره گرفت. اين شركت همچنين بر آن است تا آواتارهايي را كه ميليون‌ها نفر در بازي‌هاي ايكس باكس از آن استفاده مي‌كنند، به سيستم عامل ويندوز هم گسترش داده تا كاربران معمولي رايانه هم بتوانند از آن استفاده كنند.پرسش اينجاست كه آيا مي‌توان آواتار‌ها را خودكار كرد تا به شكلي مستقل عمل كنند؟ چنين كاري امكان‌پذير است. درواقع اين اتفاق قبلا در دنياي بازي‌هاي ديجيتالي روي داده است. كاربران بسياري از نرم‌افزارهاي هوشمند براي كنترل آواتارهايشان در مواقعي كه حضور ندارند، بهره مي‌برند. به عنوان مثال، در برخي بازي‌ها، كاربران از آواتارهاي خودكار خود براي مبارزه با حريف استفاده مي‌كنند.همين هدف بود كه موسسه ملي دانش ايالات متحده را سال 2007 بر آن داشت تا يك آواتار هوشمند و متحرك از دكتر شواتزكف بسازد. دكتر شواتزكف آن زمان، مدير يكي از برنامه‌هاي اين موسسه بود.دكتر جيسون لي كه متخصص رايانه در دانشگاه ايلينويز است، از فيلمي كه از چهره دكتر شواتزكف تهيه شده بود، براي ساخت نوعي پويانمايي شبيه واقعيت بهره گرفت. وي همچنين برخي نكات ريز و دقيق شخصيت دكتر شواتزكف را در اين پويانمايي جاي داد. به عنوان مثال، وقتي دكتر شواتزكف درباره مساله‌اي جدي حرف مي‌زد، معمولا ابروهايش درهم مي‌رفت و گاهي هم ناخن‌هايش را مي‌جويد.بدين صورت، نسخه ديجيتالي يا اصطلاحا همزادي كه از دكتر شواتزكف ساخته شد، بسيار شبيه او بود. حتي افرادي كه در يك آزمون با اين همزاد صحبت مي‌كردند، باور مي‌كردند كه او خود دكتر شواتزكف است و حتي در پايان كار از او تشكر كردند.اين پژوهشگران در حال كار روي ساخت همزاد ديجيتالي فضانورد معروف «جيم لاول» هستند. برخي ديگر نيز در حال كار براي ساخت همزاد ديجيتالي افرادي ديگر هستند تا پس از مرگ‌شان همچنان زنده مانده، با ديگران تعامل داشته باشند.

پزشك مجازي

ساخت آواتار متحرك و هوشمند از پزشكان و پرستاران، موضوعي بود كه فكر برخي ديگر از دانشمندان را به خود جلب كرد و اين طرح نيز به نتايج خوبي رسيده است. به عنوان مثال، يكي از آتاوارهايي كه براي پرستاران طراحي كردند، پرستاري است كه در قسمت ترخيص بيمارستان به كار گرفته شده است. جالب اينجاست كه پس از به‌كارگيري در يك بيمارستان مشخص شد 70 درصد بيماران ترجيح مي‌دادند با او صحبت كنند تا يك پرستار واقعي. پزشكان نيز مي‌توانند از اين آواتارها براي مديريت مواردي تحت نظارت خود استفاده كنند.برنامه‌ريزي براي آواتارها كاري زمان‌بر است. به عنوان مثال، برنامه‌ريزي براي آواتار دكتر شواتزكف ماه‌ها به طول انجاميد. البته زمان لازم براي برنامه‌ريزي به پيچيدگي كاري كه آواتار قرار است انجام دهد، بستگي دارد.يكي از راه‌هاي كم كردن زمان اين فرآيند، استفاده از رفتارهايي است كه براي منظوري خاص در نظر گرفته شده است. درواقع پيچيدگي هوش مصنوعي مورد استفاده اهميت چنداني ندارد. آنچه مهم است، پذيرش آواتار به عنوان موجودي مستقل و هوشمند است. به عنوان مثال، چندي پيش دو دانشمند آواتاري ساخته بودند كه روي صفحه نمايش ظاهر مي‌شد و به گروهي از دانشجويان درس مي‌داد. اين آواتار به گونه‌اي طراحي شده بود كه هر دفعه به هريك از دانشجويان دو ثانيه نگاه مي‌كرد. ابتدا دانشجويان فكر مي‌كردند با يك هوش مصنوعي فاقد احساس يا قوه تفكر و البته داراي اطلاعاتي تخصصي درباره آن درس خاص روبه‌رو هستند و لذا آن را چندان جدي نگرفتند، اما وقتي با اين آواتار هوشمند روبه‌رو شدند، بناچار به گونه‌اي رفتار كردند كه گويي با يك انسان روبه‌رو هستند.اين آزمايش نكته جالبي را نشان داد. برخلاف باور بسياري از پژوهشگران، شايد بزرگ‌ترين مانع بر سر راه گسترش آواتارهاي هوشمند، هوش مصنوعي نباشد. بسياري از كاربران وقتي مي‌بينند، آواتاري كه روي صفحه ظاهر مي‌شود بخوبي از پس كاري كه بايد انجام دهد برمي‌آيد، آن را بيشتر به عنوان موجودي مستقل مي‌پذيرند و لذا داشتن عملكردي بسيار شبيه انسان در همه زمينه‌ها چندان مهم نيست.اين فناوري علاوه بر پزشكان، مي‌تواند در خدمت استادان دانشگاه نيز باشد و بدين صورت آواتارهاي استادان مي‌توانند همزمان در چند كلاس تدريس كنند و در صورت لزوم هرازگاهي در ميانه كلاس، خود استاد كنترل كلاس را در دست گرفته تا كلاس درس هرچه بيشتر طبيعي جلوه كند و جلوي مشكلات احتمالي نيز گرفته شود.البته خيلي‌ها هم دوست ندارند آواتار آنها كنترل بخشي خاص از زندگي آنها را در دست بگيرد، چون مشخص نيست اگر مساله‌اي غيرعادي روي داد، آواتار چه واكنشي نشان دهد.

لشكري از آواتارها

 

بسياري از هنرپيشگان و افراد معروف، شخصيت مجازي‌ ديجيتال دارند كه گاهي عملكردي برخلاف خواسته آنان دارد. به نظر مي‌رسد در آينده ‌بايد قوانين جديدي درباره همزاد ديجيتال ما نيز وضع شود تا از هرج و مرج در اين حوزه جلوگيري شود.در اين ميان، برخي پژوهشگران نگران اثرات منفي اين فناوري بر كل جامعه بشري هستند. آنها بر اين باورند كه فناوري‌ها هميشه به ما اين مژده را مي‌دهند كه وقت بيشتري را براي فعاليت‌هايي كه دوست داريم براي ما خالي مي‌كنند، اما در مقابل با كارهاي جديدي روبه‌رو مي‌شويم كه آن وقت آزاد شده را به خود اختصاص مي‌دهد. اگر آواتارهاي زيادي در جاهاي مختلف داشته باشيم، بي‌شك ‌بايد وقت زيادي را صرف رسيدگي به آنها كنيم.به نظر مي‌رسد به‌كارگيري همزادهاي ديجيتال كم‌هزينه‌تر از استخدام و به‌كارگيري انسان باشد. فرض كنيد يك استاد تاريخ در دانشگاه هستيد و آواتارهاي شما مي‌توانند همزمان در كلاس‌هاي مختلف تدريس كنند. در اين صورت چه نيازي خواهد بود كه دانشگاه هزينه‌هايي كلان براي استخدام چند استاد تاريخ بپردازد؟نكته جالب ديگري كه درباره آواتارها وجود دارد، اين است كه ممكن است افراد از مشاهده آواتار خود احساس بهتري بيابند. به عنوان مثال يك گروه پژوهشي، آواتار افراد مختلف را اندكي تغيير داد تا جذاب‌تر به نظر برسند. نتيجه آن شد كه افراد پس از مشاهده آواتار خود، اعتماد به نفس بيشتري يافتند و اين اعتماد به نفس تا مدت‌ها برايشان باقي ماند. همچنين در پژوهشي ديگر، آواتار افراد مختلف چاق‌تر از وضع فعلي‌شان نشان داده شد. بدين وسيله اين افراد انگيزه‌اي براي انجام فعاليت‌هاي ورزشي براي كاهش وزن يافتند.كاملا مشخص است كه استفاده از آواتارها در زندگي روزمره، خالي از مشكل نيست، اما بي‌شك مي‌تواند تحولاتي شگرف در تعاملات بشري با خود به همراه داشته باشد.






تاريخ : جمعه 12 آبان 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |