جاده بي پايان

 

عنوان: The Walking Dead: Episode3– Long Road Ahead

پلتفرم: PS3، Xbox360، PC

ناشر: Telltale Games

سازنده: Telltale Games

سبك: ماجرايي

امتياز: 8.5

قسمت سوم بازي «واكينگ دد» يكي از تاريك‌ترين و احساسي‌ترين قسمت‌هاي آن تاكنون است. اين بازي هم مثل قسمت‌هاي قبلي براساس داستان مصور رابرت كركمن ساخته شده است. در انتهاي قسمت قبلي شاهد بوديم كه كاراكتر اصلي داستان يعني لي اورت همراه بقيه بازمانده‌ها به همان مخفيگاه خودشان برمي‌گردند.در اين قسمت آنها با مشكلات فراواني مواجه مي‌شوند، زيرا علاوه بر زامبي‌ها كه خطر اصلي هستند، راهزن‌ها هم بيشتر از قبل وارد ماجرا مي‌شوند. روند بازي به نسبت دو قسمت قبلي سرعت كمتري دارد و رگه‌هاي منطقي بازي‌هاي ماجرايي بيشتر در آن به چشم مي‌خورد، در نتيجه به پايان رساندن بازي چيزي حدود دو ساعت به طول خواهد انجاميد.همچنين گزينه‌هاي موجود در مكالمه‌ها بسيار احساسي‌ و حساس‌تر از قبل شده است. اما اين سفر طولاني پيش‌ رو چيست؟ خشونت و صحنه‌هاي خشن در قسمت سوم بيشتر به چشم مي‌خورد و كشمكش و درام بيشتري در قصه حكمفرماست.در ابتداي بازي مي‌بينيم لي به وجود يك جاسوس يا خائن در ميان افراد پي مي‌برد كه آذوقه‌هاي غذايي و تجهيزات آنها را مخفيانه مي‌دزدد. لي مسئوليت يافتن اين فرد را به عهده مي‌گيرد، اما اتفاقي مي‌افتد كه قصه وارد ماجراي ديگري مي‌شود و بازمانده‌ها مجبور به ترك سرپناه خود مي‌شوند. يكي ازبهترين ويژگي‌هاي اين بازي آنجاست كه هيچ‌كس در آن كامل نيست و هركس خطاهايي مرتكب مي‌شود كه موجب باورپذيري و عميق شدن شخصيت‌ها شده است.اين موضوع حتي در مورد قهرمان قصه يعني لي اوِرت نيز صادق است، زيرا كه سرانجام تصميم مي‌گيرد با حقيقت گذشته خودش كنار بيايد. حقيقت واژه‌اي است كه در اين قسمت نقش پررنگي دارد. صداقت بازمانده‌ها خيلي بيشتر از يك صحنه مورد سوال و قضاوت قرار مي‌گيرد و حتي شخصيت هشت ساله‌اي چون كلمنتاين حقيقتي را مي‌داند كه اساس قسمت چهارم بازي است.در اين قسمت چند شخصيت جديد وارد ماجرا مي‌شوند كه اتفاقا بسرعت شروع به شناخت آنها خواهيم كرد. Chuck يكي از اين شخصيت‌هاست. فردي حدودا پنجاه ساله با موهاي سفيد كه به تنهايي در واگن يك قطار زندگي مي‌كند و تجربه‌هاي فراواني دارد. متانت، خونسردي و توصيه‌هاي خردمندانه‌اي كه به لي مي‌كند، او را هرچه بيشتر به عنوان يك انسان منطقي به ما معرفي مي‌كند.شخصيت پردازي اين كاراكتر به حدي خوب است كه خيلي راحت‌تر از شخصيت‌هاي دو قسمت قبلي ورود او به جمع بازمانده‌ها را خواهيد پذيرفت. صداپيشگي او نيز حرف ندارد و تداعي‌گر اين است كه لوگان كانينگهام يعني همان راوي استثنايي بازي Bastion به جاي او صحبت كرده است. دو شخصيت ديگر نيز هستند كه در ادامه وارد ماجرا مي‌شوند و نكته جالب آنجاست كه يكي از آنها به نام Omid ايراني است و اتفاقا سازنده‌ها غيرت و روحيه مردان ايراني را براي او در نظر گرفته و به تصوير كشيده‌اند! يكي از درس‌هايي كه واكينگ دد به ما مي‌دهد اين است كه به هيچ چيز وابسته نشويم؛ زيرا همه چيز مي‌تواند با فشار يك دكمه‌ عوض شود، چيزي كه در قسمت‌هاي قبلي شاهدش بوده‌ايم و بدون شك در اينجا و دو قسمت باقيمانده از فصل اول باز هم اتفاق خواهد افتاد.البته بازي ضعف‌هايي هم دارد مثل سكانس ابتدايي بازي كه حكم يك ميني‌گيم تيراندازي را دارد و تقريبا طرفداران بازي‌هاي ماجرايي را نااميد مي‌كند.متاسفانه در مواقع اندكي همچنان شاهد هستيم كه كنترل با دوربين سازگار نيست و معماي قطار ما را به ياد بازي‌هاي ماجرايي مي‌اندازد، بدتر از همه اين‌كه لي اشيايي مثل مشعل يا كپسول پروپان را در جيبش ـ كه حكم كوله‌پشتي بازي‌هاي ماجرايي را دارد ـ مي‌گذارد و اين حركت به آن حس واقعگرا بودن و خلق يك دنياي باورپذير كه سازنده‌ها به دنبالش بوده‌اند، لطمه مي‌زند.واكينگ دِد براي بزرگسالان ساخته شده و صحنه‌هاي تاريك زيادي دارد. اگر تجربه اولتان است، حتما قسمت‌هاي قبلي را نيز بازي كنيد.





تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |