علم و شعر همیشه در یک راستا نبودهاند؛ اما این موضوع به این معنی نیست که این دو مفهوم با یکدیگر در تضاد هستند. جان کیتس، شاعر بنام انگلیسی (که پزشک هم بود) در شعر روایی معروف خود بهنام لامیا که در سال ۱۸۱۹ آن را خلق کرد، چنین نوشت:
Philosophy will clip an Angel’s wings
Conquer all mysteries by rule and line
این بیت شعر به این موضوع اشاره میکند که فلسفه و تخیل با یکدیگر در تضاد هستند و علم از رازها و شگفتیهای جهان پرده برمیدارد. درحقیقت، هدف کیتس در این بیت انتقاد از شیوهای است که فلسفهی طبیعی (نام دیگر علوم طبیعی تا اواسط قرن نوزدهم) برای نابودی جادو و تخیل از پهنهی هستی که در شعر بهخوبی توصیف میشود، استفاده میکند؛ اما آیا واقعا علم و شعر در مقابل یکدیگر قرار دارند؟
در این مقاله توضیح خواهیم داد که چگونه شعر در طول تاریخ زندگی و فعالیت پژوهشی دانشمندان بنام را تحتتاثیر قرار داده است. طبق گفتهی پژوهشگری که این روش را مورد بررسی و تحقیق قرار داده، فهم جهان هستی نیازمند دنبالکردن رویکردی چندجانبه است که موضوعات مختلفی را دربرگیرد. در ادامه، شما را با سه دانشمند شاعر آشنا میکنیم که از شعر برای انتقال پیام خود به نسلهای آینده، به شیوهی کاملا مثبت و مؤثر استفاده کردهاند.
ایدا لاولیس
ایدا لاولیس، ریاضیدان و نخستین برنامهنویس رایانه، یکی از دانشمندانی است که زندگی او تحتتأثیر شاعری قرار گرفت. او دختر لرد بایرن، شاعر رمانتیک بود که پس از گذشت مدت کوتاهی از تولد ایدا، به یونان تبعید و این گونه از دخترش جدا شد. آنابل، مادر ایدا، تمام تلاشش را میکرد که دخترش همانند همسرش شاعری بدنام و شرور نشود؛ بنابراین بر خود واجب میدانست شرایط بهرهگیری دخترش از بهترین آموزشهای علمی آن زمان، یعنی اوایل قرن نوزدهم را فراهم کند.
ایدا در دوران دانشجوییاش استعداد فوقالعاده خوبی از خود نشان داد و اوایل دورانی که بهعنوان معلمی حقالتدریس فعالیت میکرد، به چارلز ببیج، ریاضیدان انگلیسی، معرفی و با موتور تحلیلی (کامپیوتر محاسباتی) او نیز آشنا شد. این رایانه که چارلز ببیج در طول حیاتش نتوانست آن را تکمیل کند، طراحی فوقالعادهای داشت و از بسیاری از ویژگیهای کامپیوترهای امروزی مانند قابلیت چاپ فایلها و ایجاد طرحهای گرافیکی برخوردار بود.
اگرچه موتور تحلیلی که در آن زمان شاهکار مهندسی محسوب میشد، به دست ببیج طراحی شده بود، اما ایدا توانست تواناییهای بالقوهی این دستگاه را کشف کند. او برخلاف خواستهی مادرش، شاعری را ادامه داد و با این تصمیم موفق شد نگرش خود را عملی کند.
پیشنویش شعر رنگینکمان (Rainbow) اثر ایدا لاولیس که اکنون در کتابخانهی بریتانیا نگهداری میشود.
ببیج موتور تحلیلی را تنها برای انجام محاسبات پیچیدهی ریاضی طراحی کرده بود، اما ایدا این نظریه را مطرح کرد که اگر برنامهی مناسبی برای این دستگاه ایجاد شود، انجام هر کاری با آن امکانپذیر است؛ حتی ساخت یک قطعه موسیقی یا نوشتن شعر.
نظریهی ایدا فوقالعاده شگفتانگیز بود و باعث شکلگیری نظریهی «ماشین محاسبهی فراگیر» شد که آلن تورینگ، پدر محاسبهی نوین و هوش مصنوعی جهان، تقریبا یک قرن بعد آن را مطرح کرد. باتوجه به اینکه امروزه هرلپتاپ، تبلت و گوشی هوشمندی، اساسا یک ماشین محاسبهی فراگیر محسوب میشود، نگرش ایدا برای هر فردی که یک فایل موسیقی را پخش میکند یا کلمهای در فایل ورد یا هر سند دیگری مینویسد، آشنا به نظر میرسد.
همفری دیوی
همفری دیوی یکی دیگر از دانشمندان بریتانیایی است که در زمینهی شاعری نیز دانش زیادی داشت و ویلیام وردزورث و سمیوئل تیلور کولریج، شعرای انگلیسی بزرگ آن زمان، نیز توانایی او در این زمینه را تحسین میکردند. وی که شیمیدان بزرگی محسوب میشد، عناصر سدیم و پتاسیم را کشف کرد. او در اولین فعالیتهای پژوهشی خود، پژوهش دربارهی فواید پزشکی گاز دینیتروژن مونوکسید را آغاز کرد. همفری پس از گذشت مدت بسیار کوتاهی به تأثیرات این گاز در ایجاد خوشحالی و خندهی مفرط پی برد و به همین دلیل در سال ۱۸۰۰ این گاز را گاز خنده نامید.
گاز دینیتروژن منوکسید افراد را به خندهی مفرط وا میدارد.
دیوی به ارائهی توضیحهای مفصل دربارهی تأثیرهای این گاز روی وضعیت جسمی و روحی خود ادامه داد. او برخی از این آزمایشها را به نظم درآورد. در شعر «تنفس دینیتروژن مونوکسید» (On Breathing the Nitrous Oxide)، تأثیر این گاز روی نوشتههای او کاملا مشهود است. وصف احساس شادی و خندهی مفرطی همفری که در حین آزمایش دینیتروژن مونوکسید تجربه کرده بود، تنها با بهرهگیری از دلایل و منطق علمی امکانپذیر نبود. در چنین موقعیتی، شعر دقیقترین و مناسبترین روش برای مستندسازی تأثیرهای گاز بود.
دیوی دوستان شاعر خود را نیز تشویق کرد که آنها هم فعالیتهای ادبی مشابهی را انجام دهند؛ البته در این کار چندان موفق نشد و در زمینهی متقاعدکردن آنها دربارهی ارزشهای علم، موفقیت بیشتری به دست آورد. استعداد او در شاعری باعث شد در زمرهی شاعران رمانتیک مورداحترام عصر خود قرار گیرد و در اظهارنظر وی دربارهی دستاوردهای علمی موردانتظار در آینده نیز مؤثر بود.
ربکا السون
ربکا السون، ستارهشناس کانادایی که در قرن اخیر میزیست، یکی دیگر از دانشمندانی بهشمار میرود که زندگیاش و فعالیتهای پژوهشی او به میزان زیادی تحتتأثیر شعر قرار گرفت. السون جزو نخستین دانشمندانی بود که از ارزیابیهای ارائهشده توسط تلکسوپ فضایی هابل، برای پژوهش دربارهی نخستین مراحل شکلگیری جهان هستی استفاده کرد.
تلکسوپ هابل پس از هفت سال تأخیر با هزینهی ۲٫۵ میلیارد دلار در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ (۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۹) با موفقیت به مدار زمین پرتاب شد و در آن زمان عنوان گرانقیمتترین وسیلهی علمی مونتاژشده را از آن خود کرد. هابل چند هفته بعد از پرتاب، ارسال تصاویر از منظومههای اختری دوردست را آغاز کرد؛ البته کیفیت تصاویر ارسالی بسیار کمتر از میزان موردانتظار بود؛ زیرا سازندگان تلکسوپ آینهی اصلی آن را برای دستیابی به شکل موردنظر خود، صیقل داده بودند و به همین دلیل آینه با ضخامت حدود ۲٫۲ میکرومتر که یکپنجاهم ضخامت موی انسان است، بیش از حد مسطح شده بود.
تلکسوپ هابل در مدار زمین
وجود این مشکل در آینهی هابل باعث شد تصویربرداری از اجرام دوردست و غیرواضحی که یکی از دلایل اصلی طراحی و ساخت این تلسکوپ بود، با دقت موردانتظار اخترشناسان انجام نشود؛ السون یکی از این ستارهشناسان بود و پژوهشهای مستمر او دربارهی مراحل اولیهی شکلگیری کهکشان، متوقف شد.
وی در شعر خود به نام «انحراف» (Aberration)، در مورد نزدیکشدن به هدف خود و موانعی سخن گفته بود که باعث نومیدیاش شده بودند. او همچنین اذعان کرد که در این پژوهش، مفهوم شکست را کاملا درک کرده است (که در تلاشهای علمی امری کاملا ضروری محسوب میشود). السون احساس میکرد تنها با شعر میتواند احساسهای متضاد عاطفی خود را بیان کند. شعر او تلفیقی از ناامیدیهای نابودکننده و امید به دستاوردهای علمی و تجربی در آینده است. قطعا ایجاد چنین ترکیبی در یادداشتهای آزمایشگاهی و نوشتههای علمی امکانپذیر نیست.
با نگاه به داستان زندگی این سه دانشمند متوجه میشویم علم و شعر مکمل یکدیگر هستند و تضادی بین دو این مفهوم وجود ندارد و هر دو میتوانند رویکردی را شکل دهد که به فهم بهتر از جهان پیرامونی ما کمک میکند.
.: Weblog Themes By Pichak :.