یک پژوهش جدید نشان میدهد نئاندرتالها ابزار سنگی خود را به وسیله نوعی صمغ به دستههایشان میچسباندند. باستانشناسان مواد شیمیایی از صمغ کاج روی ۱۰ ابزار سنگ را از دو محل باستانشناسی «گروتا دل فوسلونه» و «گروتا دی سنتاگوستینو» در سواحل غربی مرکز ایتالیا کشف کردهاند. اکتشافات تازه، شاهد قاطعی مبنی بر این است که نئاندرتالهایی ساکن ایتالیا، دستهی ابزارهای سنگی خود را بین ۵۵ تا ۴۰ هزار سال قبل با صمغ کاج به هم متصل میکردند. در حقیقت، این ابداعات مدتها قبل از آن انجام گرفتند که پای اولین انسانهای مدرن (هومو ساپینسها) به اروپا برسد.
انسانتبارها برای حدود ۳ میلیون سال، با کوبیدن، تراشیدن و بریدن، ابزارهای مختلف سنگی خود را شکل میدادند، با وجود این، بسیاری از شواهد این فنون ابزارسازی از میان رفتهاند. تصور کنید زندگی شبیه به اجداد خود دارید و سعی میکنید تا گوزنی را با چاقویی که دسته ندارد قصابی کنید! احتمالا کار بسیار سختی پیشروی خود خواهید داشت. به این جهت، ابداع دسته یا قبضه سلاح، پیشرفت بزرگی محسوب میشد. اتصال ابزار سنگی به دسته نیازمند جا انداختن آن درون شکاف یک دسته چوبی بود و سپس این ابزارسازهای باستانی، ممکن است که از ریسمانها یا الیافهای گیاهی برای محکم کردن آن استفاده کرده باشند. اما انسانها از صمغ درخت یا چوب نیز برای محکم کردن دسته ابزارهای خود استفاده میکردند.
ابزارهای سنگی کشفشده در دو محل باستانشناسی در ایتالیا که علائم صمغ کاج در آن به وضوح قابل مشاهده است
الاریو دگانو، شیمیدان از دانشگاه پیزا در ایتالیا به همراه همکارانش در پژوهش خود که نتایج آن بهتازگی منتشر شده، نوشتهاند: «صمغ قابل انعطاف است و میتواند درون شکافهای مورد نظر در دستهی سلاح سنگی قرار بگیرد. این صمغ پس از سرد شدن، کاملا مستحکم میشود و میتواند به اندازهای قوی باشد که ابزار سنگی را به خوبی نگه دارد.»
این درست همان کاری است که شکارچیان مدرن انجام میدادند و شواهد باستانشناسی نشان میدهد که انسانها و نئاندرتالها برای حداقل ۲۰۰ هزار سال این کار را انجام میدادند. گروهی از باستانشناسان قبلا علائم شیمیایی از پوسته درخت غان را روی دو پیکان در محل باستانشناسی دیگری در مرکز ایتالیا کشف کرده بودند. در نزدیکی همین محل نیز بقایای استخوانی یک فیل شناسایی شده بود که متعلق به همان دوران بود.
حال، ابزارهای سنگی که در دو محل باستانشناسی اخیر پیدا شدهاند، ۱۵۰ هزار سال جدیدتر از دو پیکانی هستند که قبلا پیدا شده بود. با این حال، پژوهشگران با بررسی این شواهد به موضوع جالبتوجهی پی بردند. در واقع این شواهد نشان میدهد که نئاندرتالهای ساکن جنوب اروپا برای ابزارهای سنگی خود دسته میساختند و برای این کار از صمغ استفاده میکردند؛ موردی که باستانشناسان همواره نسبت به آن ظنین بودند، اما شواهد کافی برای اثبات فرضیه خود پیدا نکرده بودند.
باستانشناسان در پژوهشهای قبلی خود مهارتهای قصابی شکارچیان به وسیلهی ابزارهای سنگی را شبیهسازی کرده بودند و پیشنهاد داده بودند که شکارچیان دورهی پارینه سنگی نیازی به ساخت قبضه و دسته برای این کار نداشتهاند. اما اکنون، با یافتههای جدید خلاف این فرض به اثبات میرسد و شاید هم نئاندرتالها هنوز موفق نشدند که یافتههای آن پژوهش را بخوانند!
با این حال، نکته مهم این است که دانشمندان هنوز شواهد مستقیمی از ساخت دسته برای ابزارهای سنگی در دست ندارند، چرا که ریسمان و الیافهای چوبی بهسرعت تجزیه میشوند، مگر اینکه اتفاق غیرمنتظرهای رخ دهد. بهعنوان مثال، کوهنورد ۵۳۰۰ سالهای که حالا از او بهعنوان « اوتسی مرد یخی» نام میبرند، تبر مسی دستهداری به همراه داشت. و بهلطف برودت هوا در اعماق یخرود شنالشتال در کوههای آلپ اوتسال در نزدیکی هاوبسلابیوخ در مرز میان اتریش و ایتالیا، در سال ۱۹۹۱، این ابزارها صحیح و سالم در کنار جسد یخزدهی او کشف شدند. مدفون شدن در یک باتلاق زغال سنگی نیز میتواند همین خاصیت را داشته باشد، اما باستانشناسان هنوز آن قدر خوششانس نبودند تا ابزارهای دستهدار نئاندرتال ها را نیز در چنین شرایط به خوبی حفظشدهای کشف کنند.
نئاندرتالهایی که در ایتالیا زندگی میکردند، دستهی ابزارهای سنگی خود را بین ۵۵ تا ۴۰ هزار سال قبل با صمغ کاج به هم متصل میکردند
در بیشتر موارد، اگر بخواهیم بدانیم انسانها از چه زمانی، در کجا و چگونه شروع به ساخت دسته و قبضه برای ابزارهای خود کردهاند، باید به سرنخهای ظریفتری مانند علائم میکروسکوپی باقیمانده ناشی از ساییده شدن و مالش ابزارهای سنگی نگاه کنیم. و در برخی موارد نیز شواهد کمی واضحتر از آن نیز هستند؛ مانند آنچه در دو محل باستانشناسی اخیر در ایتالیا یافت شدند.
با این حال، برای دانشمندان دشوار است که کشف کنند علائم صمغی که روی یک ابزار سنگی پیدا کردهاند، واقعا متعلق به یک چسب باستانی یا اینکه تنها ناشی از رسوبات است. به همین دلیل دانشمندان برای این پژوهش از روشی موسوم به «کارماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی (GC-MS)» بهره بردند. در این روش، دانشمندان میتوانند با تبخیر نمونهی کوچکی از ماده و سپس جداسازی ترکیبات مختلف گاز، جزئیاتی از مواد تشکیلدهنده آن را شناسایی کنند.
صمغ باقیمانده در ۱۰ ابزار کشفشده در دو محل باستانشناسی گروتا دل فوسلونه و گروتا دی سنتاگوستینو، حاوی ترکیباتی بهنام «دیترپن (Diterpene)» هستند. در حقیقت، این بقایای صمغ کشفشده دارای مجموعهای خاص از دیترپنها هستند که تنها در صمغ حاصل از مَخروطیان مانند کاج یافت میشود. یکی از نمونهها از محل گروتا دل فوسلونه، همینطور دارای مواد شیمیایی از موم زنبور عسل است.
ترکیب موم زنبور عسل با صمغ گیاهی یک چسب قوی تولید میکند و این ترکیب در سایر مکانهای باستانشناسی و در میان برخی از گروههای شکارچی-گردآور مدرن پیدا شده است. و تمام نمونهها حاوی مواد شیمیایی مانند اسید پالمیتیک و اسید استاریک بودند که نشان میدهد روغنهای گیاهی و موم نیز بخشی از این ترکیبات باستانی بودند. ترکیب موم زنبور عسل، همراهبا دیترپنهای بهدستآمده در محل باستانشناسی گروتا دی سنتاگوستینو، نشان میدهد که به صمغ بهخوبی حرارت داده شده است. نمونههای سنتاگوستینو حاوی ترکیباتی مشتق از متانول هستند که معمولا توسط چوب حرارت داده میشوند. و این ترکیب مناسبی برای کار کردن با صمغ است. بنابراین، نئاندرتالهای گروتا دل فوسلونه و گروتا دی سنتاگوستینو، نیاز داشتند برای نرم شدن دوباره صمغ آن را روی آتش حرارت دهند.
مقالههای مرتبط:
این موضوع نشان میدهد که نئاندرتالها هر زمانیکه نیاز بود، میتوانستند آتش روشن کنند؛ مسئلهای که هنوز موضوع بحث در بین دانشمندان است. با این حال، شواهدی در این خصوص وجود دارد. بهعنوان مثال، نئاندرتالهای ساکن توسکانی در ایتالیا، از ۱۷۱ هزار سال قبل برای شکل دادن و استحکام بخشیدن به خیشهای خود از آتش استفاده میکردند. باستانشناسان، آثار زغال چوب و آتشدانهای باستانی را در گروتا دل فوسلونه کشف کردهاند، درست در همان لایهای که ابزارهای سنگی بعدا پیدا شدند و در هر دو غار نیز قطعاتی از سنگهای سوخته پیدا شدند.
این آتشها احتمالا نه برای ساخت دستههای جدید، بلکه برای کار روی ابزارهای موجود روشن میشدند. در واقع، ممکن است که نئاندرتالها صمغ سفت را حرارت داده باشند تا دوباره نرم شود تا بتوانند دسته ابزارهای خود را تغییر دهند یا اینکه آنها را جابهجا کنند. خیشی که در سنتاگوستینو کشف شده، در لبهی تیز خود دارای بقایای صمغ درخت کاج است، جایی که تصور نمیشود برای اتصال دسته مورد نیاز بوده باشد. دگانو و همکارانش گمان میکنند که یکی از نئاندرتالها احتمالا در هنگام کار برای ساخت دسته ابزارهای دیگر از این خیش برای برداشتن صمغ استفاده کرده باشد.
پائولو ویا، یکی از همکاران این تیم پژوهشی از موزه تاریخ طبیعی دانشگاه کلرادو در ایالات متحده، میگوید:
ما همچنان شواهدی پیدا میکنیم که نشان میدهد نئاندرتالها، احمق نبودند، بلکه قادر به انجام کارهایی بودند که قبلا فقط به انسانهای مدرن نسبت داده میشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.