تاویس لیف گلاور عکاس هنری و مؤلف در هونولولوی هاوایی است. نکات ارائه‌ شده در این مقاله توصیه‌های شخصی هنرمند هستند. می‌توانید آثار این هنرمند را در وب‌سایت او، فلیکر، اینستاگرام و فیسبوک دنبال کنید. گلوور همچنین مدرسه اصول روانشناسی گشتالت بر هنر و عکاسی است.

 در عکاسی، نورپردازی مناسب به‌معنی عبور نور کافی از لنز به حسگر برای ثبت سوژه و محیط است. برای نورپردازی مناسب باید بسته به هدفی که دارید، بین سرعت شاتر، گشادگی دیافراگم و ایزو ارتباط تعادل برقرار کنید؛ پس نکته‌ی اصلی «هدف» است.

هدف شما چیست؟

همان‌طور که قلم‌ضربه‌های نقاش روی بوم تنظیمات نقاشی هستند، عکاس هم باید تنظیمات اولیه را روی دوربین خود اجرا کند. با تنظیمات مناسب می‌توان به جلوه‌ها و زیبایی‌شناسی دلخواه در عکاسی رسید. معمولا عکاس‌های تازه‌کار به‌جای یادگیری روش Manual عکاسی، در حالت Auto عکاسی می‌کنند. آن‌ها می‌دانند چه می‌خواهند اما دوربین نمی‌تواند هدفشان را به‌خوبی درک کند. با بررسی بیشتر تنظیمات Manual و Auto می‌توان به تفاوت این دو حالت پی برد.

مثلث نور

حالت Auto از شما باهوش‌تر نیست

برای تعریف تنظیمات Auto این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید در بیابان زندگی می‌کنید و ترموستات خانه‌ی خود را کنترل می‌کنید. معمولا برای ذخیره‌ی انرژی آن را روی ۷۸ درجه تنظیم می‌کنید اما وقتی مهمان دارید برای آسایش آن‌ها تنظیمات را روی ۷۰ قرار می‌دهید. اگر یکی از مهمان‌ها گرمازده شود ممکن است درجه را پائین‌تر هم بیاورید.

در مثال فوق، تنظیمات براساس شرایط تغییر می‌کند. ترموستات سرنخی از مهمان‌های جدید ندارد، بنابراین وظیفه‌ی شما است که تنظیمات را کنترل کنید. به همین ترتیب تنظیمات Auto در دوربین باهوش‌تر از شما نیستند؛ اما جای نگرانی نیست تا پایان این مقاله روش کنترل تنظیمات را می‌آموزید.

نورسنجی

هدف این مقاله آموزش روش کنترل کامل بر نور است. در این بخش با تشابه دوربین و چشم انسان و مروری سریع بر نورسنجی آشنا خواهید شد. درک نورسنجی ساده است. با اعمال تغییرات و تنظیمات، خط روی صفحه به سمت چپ یا راست حرکت می‌کند. اگر خط در وسط قرار بگیرد به‌معنی نورپردازی مناسب است؛ با حرکت آن به سمت راست نور شدیدتر می‌شود و با حرکت به سمت چپ از شدت نور کم می‌شود؛ به همین سادگی! با یادگیری حالت Manual متوجه می‌شوید که گاهی اوقات نورسنج می‌تواند گمراه‌کننده باشد.

نورسنج

خلاصه‌ی کوتاهی از تنظیمات

سرعت شاتر (سرعت سوژه)

شاتر دو هدف عمده دارد که در تعادل با گشادگی دیافراگم و ایزو است: به کنترل نور (اکسپوژر) کمک می‌کند؛ مدت زمان دریافت نور را تعیین می‌کند. سرعت شاتر مانند پلک زدن است. چشم خود را ببندید سپس آن را خیلی آهسته باز و بسته کنید در مقایسه با پلک زدن سریع، نور بیشتری به چشمتان برخورد می‌کند. کل زمانی‌که پلک (شاتر) باز است دو اتفاق رخ می‌دهد: نور وارد می‌شود؛ حرکت ثبت می‌‌شود. دوربین هم به همین ترتیب نور و حرکت را می‌بیند و این دو را در یک تک فریم ترکیب می‌کند.

به همین دلیل بعضی تصاویر ممکن است تار یا به‌شدت روشن باشند؛ در چنین شرایطی می‌توان گفت چشم دوربین به آهستگی پلک زده است. هرچقدر سرعت شاتر بالاتر باشد دوربین سریع‌تر پلک می‌زند و آنچه را می‌بیند بی‌حرکت می‌کند (freeze). به این ترتیب لنزها نور کمتری دریافت می‌کنند. در دو مورد از سرعت شاتر بالا استفاده می‌شود:

۱.  نیاز به ثبت سوژه

۲. کار با گشادگی دیافراگم و ایزو برای ثبت نور کافی و رسیدن به نورپردازی مناسب.

سرعت شاتر

باید سرعت شاتر خود را براساس سوژه‌ی عکاسی تعیین کنید. برای به خاطر سپاری آسان می‌توانید از اصطلاح «سرعت سوژه» استفاده کنید. اگر از سوژه‌ای سریع عکاسی می‌کنید و می‌خواهید آن را مانند یک مرغ مگس‌خوار در هوا فریز کنید باید از سرعت شاتر بسیار بالایی استفاده کنید (برای مثال ۱/۸۰۰۰). اگر می‌خواهید از سوژه‌ای سریع مانند خودرو با موشن بلور جهت‌دار عکاسی کنید باید از سرعت پائین‌تر شاتر استفاده کنید (۱/۶۰).

به این ترتیب صرف‌نظر از تنظیمات سرعت شاتر، برای رسیدن به نورپردازی مناسب باید آن را نسبت به گشادگی دیافراگم و ایزو به تعادل برسانید. درک سوژه در رسیدن به تنظیمات صحیح و بهترین نتیجه مؤثر است.

گشادگی دیافراگم: میزان تاری یا بوکه

گشادگی دیافراگم دو عملکرد عمده دارد: به کنترل نور کمک می‌‌کند؛ عمق میدان را تنظیم می‌کند. گشادگی دیافراگم همان مردمک چشم است که به توزیع و تمرکز نور کمک می‌کند. تا به حال حتما برایتان پیش آمده است که با خروج از کافی‌شاپ یا مغازه‌ای تاریک نور محیط چشمتان را اذیت کرده است. در این شرایط به نظر می‌رسد نور فضای خارج از مغازه بیش از حد بالا است؛ عنبیه‌ی چشم (درست مانند گشادگی دیافراگم) برای مسدود ساختن نور منقبض نمی‌شود و اولین رنگی که می‌بینید رنگ سفید است.

عملکرد گشادگی دیافراگم مانند مردمک چشم انسان است

درست مانند سرعت شاتر هرچقدر گشادگی دیافراگم را افزایش دهید نور کمتری به لنز برخورد می‌کند. گشادگی دیافراگم «عمق میدان» را هم کنترل می‌کند که گاهی برای عکاس‌ها گیج‌کننده است. روشی ساده‌تر برای درک عملکرد گشادگی دیافراگم، جدای از کنترل نور این است که میزان تار شدن منطقه‌ی خارج از فوکوس را هم تعیین می‌کند (معمولا در پس‌زمینه چنین جلوه‌ای دیده می‌شود). تار شدن پس‌زمینه هم به عمق میدان بستگی دارد. هرچقدر گشادگی دیافراگم بیشتر باشد، وضوح بیشتری در تصویر نهایی دیده می‌شود. به تار شدن پس‌زمینه یا پیش‌زمینه اصطلاحا «بوکه» گفته می‌شود.

اگر می‌خواهید از نظر زیباشناسی حس «نرمی» را القا کنید و به‌دنبال بوکه‌ی بیشتری هستید به گشادگی دیافراگم کمتر (f/1.2-2.8) نیاز دارید؛ اما اگر می‌خواهید بخش زیادی از چشم‌انداز داخل فوکوس باشد، باید از گشادگی دیافراگم بالاتری استفاده کنید (f/11-22). برای تنظیمات صحیح بوکه باید به درک صحیحی از عمق میدان برسید.

افکت بوکه

ایزو: دید شب

ایزو (ASA برای فیلم) تنها یک کارکرد دارد: افزایش حساسیت حسگر (فیلم) دوربین نسبت به نور. استفاده از ISO شباهت زیادی به سلول‌های میله‌ای چشم دارد که برای دید در شب به کار می‌روند یعنی زمانی‌که تعداد زیادی از مخروط‌ها نتوانند نور کافی را دریافت کنند. برای تنظیم نورپردازی، ایزو اولویت آخر است زیرا ممکن است آثار منفی بر تصویر نهایی داشته باشد و با افزایش ایزو، نویز هم افزایش پیدا می‌کند.

بعضی نویزها یا دانه‌های روی تصویر از نظر زیباشناسی خوشایند هستند و با ظهور فناوری مدرن، ایزوهای پائین تأثیر اندکی روی تصویر نهایی می‌گذارند. در ایزوهای بالا مانند ۱۲۸۰۰ می‌توان افت کیفیت قابل توجهی را به‌خصوص در تصاویر چاپی یا تصاویر دیجیتالی بزرگنمایی شده مشاهده کرد. دوربین‌های قدیمی‌تر حتی در ایزوهای ۱۶۰۰ و ۳۲۰۰ افت کیفیت را نشان می‌دهند.

برای اجتناب از نویزهای ناخواسته همیشه باید تنظیمات ISO را روی کمترین مقدار قرار دهید و در صورت نیاز پس از تنظیم گشادگی دیافراگم و سرعت شاتر آن را افزایش دهید. معمولا در نور روز یا عکاسی با فلش نیازی به بالا بردن ایزو نیست.

ایزو

دوربین‌های فول فریم معمولا نویز کمتری دارند اما ازآنجاکه این عکس با حسگر کوچکتری گرفته شده است، نویز در آن بیشتر است

بررسی دقیق تصاویر

هنگام عکاسی Manual باید سؤال‌های زیر را از خود بپرسید: آیا می‌خواهم سوژه را با موشن بلور ثبت کنم یا تکنیک فریز را روی آن پیاده‌سازی کنم (بی‌حرکت کردن سوژه در فضا)؟ چه مقدار بوکه در پس‌زمینه یا پیش‌زمینه می‌خواهم؟ آیا می‌خواهم اغلب سوژه‌ها در فوکوس باشند؟ پس از اعمال تنظیمات در صورت کاهش نور، می‌توانید تنظیمات ایزو را تغییر دهید یا از منبع نور خارجی استفاده کنید.

تنظیم سرعت شاتر

تصویر زیر زنی را نشان می‌دهد که بی‌حرکت دراز کشیده است برای ثبت این عکس از سرعت بالای شاتر استفاده شده است (تنظیمات: f/1.8، 1/250، ایزو ۱۰۰)؛ اما دلیل این کار چیست؟ در درجه‌ی اول برای رسیدن به بوکه نیاز به گشادگی دیافراگم پائین است؛ ایزو هم برای کاهش نویز به پائین‌ترین مقدار تنظیم شده است. عکاس نمی‌خواهد ایزو یا گشادگی دیافراگم را افزایش دهد بنابراین تنها گزینه‌ی باقی‌مانده در مثلث نورپردازی، سرعت شاتر است.

برای رسیدن به نور مناسب در تصویر زیر، سرعت شاتر افزایش یافته است. برای نورپردازی مناسب کل تنظیمات دست به دست هم می‌دهند اما باز هم همه چیز به انتخاب شما بستگی دارد. به یاد داشته باشید هدف شما به‌عنوان هنرمند، بیان بصری است؛ بنابراین کنترل تنظیمات را به دست بگیرید و به همه نشان دهید چه چیزی در ذهنتان می‌گذرد.

نورپردازی مناسب

در تصویر بعدی (تنظیمات: f/2,1، 1/1600، ایزو 100)، سرعت شاتر ۱/۱۶۰۰ است با این سرعت آب پاشیده‌شده در هوا فریز می‌شود. البته با نگاهی دقیق‌تر می‌توان کمی موشن بلور را در آب شلنگ مشاهده کرد. ازآنجاکه سرعت آب بالا است برای فریز کامل آن در عکس باید از سرعت شاتر بیشتری مثل۱/۴۰۰۰ استفاده کرد. به این ترتیب درک سرعت شاتر می‌تواند منجر به توقف یا حرکت شود.

تکنیک فریز

تنظیمات گشادگی دیافراگم

گشادگی دیافراگم علاوه بر کنترل نور عبوری به لنز در خلق جلوه‌های زیباشناسانه هم کاربرد دارد. برای مثال از خود بپرسید به‌دنبال عکس نرم یا سخت هستید؟ به بیان دیگر: می‌خواهید همه چیز را در فوکوس قرار دهید یا می‌خواهید سوژه با بوکه‌ی بیشتر در پس‌زمینه یا پیش‌زمینه در فوکوس قرار بگیرد؟

بوکه از نظر زیباشناسی بسیار ستایش شده است اما همیشه باید در جهت هدف عکس از آن استفاده کرد. برای مثال می‌توان از بوکه برای نرم کردن انحراف‌های پس‌زمینه در محیط‌های شلوغ استفاده کرد. این ویژگی برای افراد تازه‌کار بسیار مفید است زیرا آن‌ها به‌ندرت می‌توانند از سوژه متناسب با پس‌زمینه عکاسی کنند. اغلب عکاس‌های حرفه‌ای منظره و مد از گشادگی دیافراگم بالا و دانش ترکیب‌بندی برای قرار دادن سوژه‌ها در فوکوس و همچنین افزایش وضوح پس‌زمینه یا پیش‌زمینه استفاده می‌کنند.

برای درک بوکه باید عمق میدان را درک کرد

در تصویر بعدی (تنظیمات: f/1.4، 1/60، ISO 250)، برای افزایش بوکه از گشادگی دیافراگم پایین استفاده شده است. گشادگی f/1.4 باعث می‌شود چشم‌های مدل تمرکز اصلی عکس باشند و سایر قسمت‌ها در حالت تاری مناسبی قرار بگیرند. مدل در این تصویر یک پیراهن پولک‌دار به تن دارد که باعث ایجاد هایلایت و تشکیل دایره‌های بوکه شده است.

سؤال این است که چرا برای این عکس ایزو روی ۲۵۰ تنظیم شده است و از ایزوی پایین‌تری مثل ۱۰۰ استفاده نشده است؟ گشادگی دیافراگم برای سوژه در پائین‌ترین مقدار قرار دارد و عکاس تمایلی به تغییر آن ندارد. سرعت شاتر هم متناسب با سوژه‌ی بی‌حرکت تنظیم شده است و به‌قدری پائین است که بتوان بدون خطر موشن بلور به‌صورت دستی عکاسی کرد. با توجه به این تنظیمات نور تصویر پایین می‌آید درنتیجه برای رسیدن به نورپردازی مناسب باید ایزو را افزایش داد.

عمق میدان

نکته‌ی دیگری که درباره‌ی گشادگی دیافراگم باید در نظر گرفت، فاصله‌ی کانونی است که محل قرارگیری بوکه را تعیین می‌کند. اگر فوکوس روی دست سوژه باشد، بوکه در پیش‌زمینه و روی چهره قرار می‌گیرد اما ازآنجاکه فوکوس نزدیک به چهره‌ی مدل است، بوکه در پس‌زمینه قرار می‌گیرد.

حتی اگر از گشادگی دیافراگم کم و فوکوس نسبتا نزدیک به پرتره استفاده شود، تمام اشیای نزدیک به لنز حالت محو و تار به خود می‌گیرد. در تصویر بعد صفحات یا لایه‌های کانونی را مشاهده می‌کنید (تنظیمات f/2.8، 1/250، ایزو ۲۰۰) که در آن تمرکز اصلی فوکوس روی مدل است و لایه‌های مختلف آب‌نبات‌های صورتی با نزدیک شدن به لنز تار می‌شوند.

بوکه پیش زمینه

از این روش می‌توان برای رسیدن به فوکوس معکوس هم استفاده کرد و داستان متفاوتی را نقل کرد. تصویر بعد یک نمونه از فوکوس پس‌زمینه است. با گشادگی دیافراگم بالا و فاصله‌ی نزدیک به سوژه و فوکوس روی فاصله‌ی دورتر می‌توان به بوکه در پیش‌زمینه رسید.

بوکه پیش زمینه ۲

در تصویر جنگلی زیر (تنظیمات f/2.8، 1/60، ISO 200) از گشادگی دیافراگم بسیاری پائینی استفاده شده است اما چرا اثری از تاری یا محوشدگی در پس‌زمینه دیده نمی‌شود؟ زیرا مدل و درخت از لنز دوربین فاصله دارند و قدرت بوکه کاهش یافته است. افزایش فاصله در کاهش بوکه تأثیر دارد؛ مگر اینکه چیزی بین سوژه و لنز قرار بگیرد.

درست مانند تصویر آب‌نبات صورتی، اگر روی مدل تصویر فوکوس شود هر شیئی که در نزدیک لنز قرار دارند تار می‌شوند. این عکس یک نمونه‌ی دیگر از تعیین عمق میدان براساس فاصله‌ی کانونی و نزدیکی اشیا به لنز است.

فاصله کانونی

عکاسی ماکرو

عکاس‌هایی که از سوژه‌های کوچک مثل حشرات و حلقه‌های ازدواج با لنز ماکرو عکاسی می‌کنند بسیار به سوژه نزدیک می‌شوند. به همین دلیل بوکه عامل برجسته‌ای در این تصاویر است. اگر برای سوژه‌ی نزدیک به لنز از گشادگی دیافراگم پائین استفاده کنید، به عمق میدانی سطحی دست خواهید یافت. درنتیجه برای ثبت جزئیات باید گشادگی دیافراگم را افزایش دهید.

در تصویر دراماتیک زیر از حلقه‌ی ازدواج (تنظیمات: f/3.5، 1/1000، ISO 800) تنظیمات تست شده‌اند. گشادگی دیافراگم برابر با f/3.5 تنظیم شده است برای ثبت جزئیات حلقه می‌توان مقدار آن را افزایش داد اما افزایش آن بر بوکه‌ی پس‌زمینه تأثیر می‌گذارد. سرعت شاتر برای فریز کردن آب پخش شده‌ روی حلقه نسبتا بالا است و ایزو هم برای رسیدن به نورپردازی مناسب تنظیم شده است.

عکاسی ماکرو

در تصویر زیر از مارمولک (تنظیمات: f7.1، 1/400، ISO 125) می‌توان افزایش تاری هنگام استفاده از لنز ماکرو را به‌وضوح دید. این تصویر با لنز ارزان‌قیمت ۳۰۰ میلی‌متری با تنظیمات ماکرو ثبت شده است زیرا لنزهای زوم بوکه را افزایش می‌دهند و از نظر تئوری به‌معنی نزدیک شدن به سوژه هستند. ازآنجاکه گشادگی دیافراگم f/7.1 است بخش زیادی از مارمولک در فوکوس قرار دارد.

لنز زوم

درک تنظیمات Auto

پس از آشنایی برای تنظیمات دستی می‌توانید برخی حالت‌های Auto را درک و تحلیل کنید. استفاده از حالت‌های Auto بدون درک عملکرد و تأثیر سرعت شاتر، گشادگی دیافراگم و ایزو بر تصویر نهایی مانند قرار دادن هواپیما در حالت پایلوت است بدون اینکه از عملکرد فرود و صعود آن به‌صورت دستی یا Manual آگاه باشید. کامپیوتر کوچک داخل دوربین هرگز نمی‌تواند سوژه‌های شما را درک کند بنابراین باید خودتان به تنظیم آن بپردازید. برخلاف بسیاری از افراد تازه‌کار، نباید کار را با تنظیمات Auto شروع کنید و سپس به سراغ روش Manual بروید. به‌گفته‌ی تاویس لیف گلوور نویسنده‌ی اصلی این مقاله:

اولین DSLR من Canon 7D بود که خیلی خوب به من خدمت کرد. این دوربین را برای سفر به اروپا همراه‌با بهترین دوست دوران مدرسه خریده بودم و اصلا نمی‌دانستم چطور باید از آن استفاده کنم. با تماشای چند ویدئوی یوتیوب سعی کردم به درک صحیحی از مفهوم اکسپوژر (نورپردازی) برسم اما چیزی دستگیرم نشد. درنتیجه در طول یک ماه سفر اروپا از حالت اتو براکت برای عکاسی در سه حالت نوردهی استفاده کردم (از این حالت معمولا برای ادغام در گستره‌ی دینامیکی بالا یا تصاویر HRD استفاده می‌شود.) پس از آن تصویری که بهترین ظاهر را داشت انتخاب کرده و سایر عکس‌های را پاک کردم. بعضی عکس‌ها زیاد روشن بودند و برخی دیگر زیادی تیره بودند اما نمی‌دانستم که چگونه باید تنظیمات Auto را برای رسیدن به نورپردازی مناسب تغییر دهم.

تنظیمات auto

تصویر پانارومای ورناسا در ایتالیا (با تنظیمات f/20، 1/1250، ISO 6400) به نظر خوب می‌رسد اما با نگاهی نزدیک‌تر متوجه خرابی‌های آن می‌شوید. ازآنجاکه تنظیمات برای این تصویر در حالت Auto قرار داشته است دوربین فقط می‌تواند بخشی از نیازها را حدس بزند. برای مثال برای ثبت یک چشم‌انداز بی‌حرکت چه نیازی به سرعت شاتر ۱/۱۲۵۰ است؟ چرا ایزو هنگام روز باید تا این اندازه بالا باشد؟ یا چرا گشادگی دیافراگم بالا است.

هرکدام از تنظیمات یادشده دقیقا عکس یکدیگر عمل می‌کنند و نشان می‌دهد که دوربین در حدس نیازهای سوژه تا چه اندازه بی‌ملاحظه و کودن است. اگر قرار بود این عکس دوباره گرفته شود، لازم بود عکاس در قدم اول سوژه‌ها را شناسایی کند؛ در اینجا سوژه همان منظره است. ایزو به‌صورت پیش‌فرض روی کمترین مقدار قرار دارد بنابراین در درجه‌ی اول باید گشادگی دیافراگم را تنظیم کرد. اغلب چشم‌اندازها در گشادگی تقریبی f/11 کاملا در فوکوس قرار می‌گیرند. پس از تنظیم گشادگی دیافراگم سرعت شاتر برای رسیدن به نور مناسب تنظیم می‌شود. اگر سرعت شاتر بیش از اندازه پائین رفت، برای کاهش ریسک لرزش دوربین می‌توانید کمی ایزو را افزایش دهید.

در جزئیات عکس ورنازا به‌وضوح می‌تواند دید که چگونه ایزوی بالا منجر به تولید مقدار زیادی نویز دیجیتالی می‌شود. این تنظیمات شاید برای برخی عکاس‌ها خوشایند باشد زیرا مشابه ظاهر فیلم است اما برای تصاویر چاپی بزرگ نیاز به‌وضوح بیشتری است.

تصویر زوم

حالت‌های Auto

معمولا در حالت‌های مختلف Auto دوربین چشم‌انداز دلخواه شما را ثبت نمی‌کند. نورسنج معمولا نور و تاریکی موجود در صفحه را اندازه‌گیری می‌کند سپس از خاکستری ۱۸ درصد برای محاسبه‌ی نورپردازی صحیح استفاده می‌کند؛ بنابراین با نقاط روشن زیاد و نقاط تاریک اندک، نور عکس بیش از اندازه زیاد می‌شود و دوربین آن را در نورسنج هم منعکس می‌کند. اگر از روش Manual استفاده می‌کنید با عبور نور کمتر می‌توانید خروجی‌ نهایی را تنظیم کنید. اگر از حالت Auto استفاده می‌کنید این کار به‌صورت خودکار انجام می‌شود.

همین اتفاق هنگام عکاسی در یک محیط آفتابی یا برفی رخ می‌دهد. دوربین دقیقا نمی‌داند سوژه چیست و چگونه آن را نورپردازی کند بنابراین با وجود اطلاعات کم به محاسبه می‌پردازد. حالت‌های نورسنجی دیگری مثل نورسنجی نقطه‌ای هم وجود دارند. با استفاده از EV dial (مقدار اکسپوژر) می‌توان تا اندازه‌ای حالت‌های Auto را کنترل کرد. با این تنظیمات می‌توانید در صورت محاسبه‌ی نادرست دوربین، نورپردازی را تنظیم کنید.

مقایسه حالت دستی و خودکار

 

استفاده از حالت‌های Auto

در دوربین‌های مبتدی، حالت‌های Auto متنوع و زیاد هستند اما کدام یک گزینه‌ی بهتری هستند. حالت اول، AV یا «اولویت دیافراگم» است. در این حالت امکان تنظیم گشادگی دیافراگم و ایزو وجود دارد اما دوربین، سرعت شاتر را به‌صورت خودکار تنظیم می‌کند.

حالت بعدی، TV یا «اولویت زمان» است. سرعت شاتر معمولا مدت زمان رسیدن نور به حسگر را کنترل می‌کند. این حالت هم دقیقا به‌معنی تنظیم سرعت شاتر و ISO است با این تفاوت که دوربین گشادگی دیافراگم را به‌صورت خودکار تنظیم می‌کند.

غیرقابل پیش‌بینی‌ترین حالت Auto در اغلب دوربین‌های فول فریم حالت P یا «برنامه» است. دوربین در این حالت سرعت شاتر و گشادگی دیافراگم را کنترل می‌کند. شما حتی می‌توانید ایزو را به‌صورت Auto تنظیم کنید و عکاسی را کاملا به دوربین واگذار کنید اما اغلب هنرمندان معمولا به‌دنبال کنترل بیشتر هستند.

حالت های auto

دو حالت اول Auto یعنی (AV، TV) در جاهایی مثل مراسم ازدواج کاربرد دارند که سرعت تغییر نور و محیط بالا است. معمولا برای عکاسی از حرکت و رقص افراد در مراسم ازدواج باید گشادگی دیافراگم و سرعت شاتر را کنترل کرد.

حالا که اطلاعات بیشتری درباره‌ی عکاسی به حالت Manual دارید می‌توانید پیش‌فرض‌های خود را تنظیم کنید. تاویس گلوور برای دوربین عکاسی خیابانی خود، یک حالت کاربری با تنظیمات فضای خارجی (f/5.6، 1/1000، Auto ISO) و تنظیماتی برای فضای داخلی (f/2.8,1/250,Auto ISO) تعریف کرده است. او می‌گوید:

برای فضای داخلی نیاز به بوکه‌ی بیشتری دارم و نمی‌توانم از سوژه‌های سریع عکاسی کنم. بااین‌حال، نکته‌ی جالب این است که می‌توانم بدون نگاه کردن به دوربین، حالت‌ها را تغییر دهم

عکاسی در فضای خارجی

جلوه‌های ویژه

حالا زمان آن رسیده است که با اعمال تغییر در تنظیمات دوربین، لذت کار با جلوه‌های ویژه را تجربه کنید. در ادامه روش عکاسی لانگ‌ اکسپوژر توصیف شده است. هدف این تصویر (تنظیمات f/1.4، پنج ثانیه، ISO 640)، عکاسی از سوژه‌ی ثابت در میان رودخانه‌ی متحرک بوده است. برای ثبت این عکس از سه پایه استفاده شده است زیرا استفاده از سه‌پایه برای عکاسی به روش لانگ ‌اکسپوژر نتایج بهتری را به‌دنبال دارد. همچنین می‌توانید دوربین خود را روی زمین بگذارید و به‌صورت ثابت عکاسی کنید.

در تنظیمات دستی دوربین، ایزو اولویت آخر است

مدل به صورتی قرار گرفته است که گویی در زمان بی‌حرکت مانده است. در این شرایط مدل باید به مدت ۵ ثانیه نفس خود را نگه دارد و از هرگونه وسوسه‌ی حرکت یا حتی پراندن مگس خودداری کند. برای جلوگیری از لرزش ناشی از فشرده‌ شدن دکمه‌ی شاتر می‌توانید از تایمر یا ریموت اکسترنال استفاده کنید.

لانگ اکسپوژر

گشادگی دیافراگم پائین در محیط روشن

اگر به‌دنبال ثبت پرتره‌ای نرم زیر نور خورشید هستید و در عین حال می‌خواهید به شیوه‌ی لانگ ‌اکسپوژر عکاسی کنید می‌توانید از فیلتر ND (تراکم طبیعی) برای خنثی‌سازی نور ورودی به لنزها استفاده کنید. به این صورت لنز مثل عینک آفتابی عمل کرده و نور ورودی را تا اندازه‌ای مسدود می‌کند سپس می‌توانید از گشادگی دیافراگم پائین و سرعت شاتر دلخواه موردنیاز استفاده کنید.

تصویر زیر به شیوه‌ی لانگ‌ اکسپوژر در نور روز ثبت شده است (تنظیمات f/5،  سرعت شاتر: ۱.۳ ثانیه، ISO 100). با توجه به سرعت پائین شاتر از بی‌حرکت بودن مدل مطمئن شوید. مشاهده می‌کنید که صخره در فوکوس قرار دارد درحالی‌که تمام عناصر دیگر در حالت موشن بلور نرم قرار گرفته‌اند. اگر امواج کمی سریع‌تر حرکت می‌کردند موشن بلور افزایش می‌یافت. برای رسیدن به جلوه‌ی دلخواه، سرعت شاتر را تنظیم کنید و سپس متناسب با آن تنظیمات نور را انجام دهید.

عکاسی در نور زیاد

عکاسی با فلش و رگه‌های نور

حتی در صورت استفاده از فلش در سناریوهای کم‌نور، می‌توان با تنظیمات مناسب به جلوه‌ی لانگ‌ اکسپوژر رسید. فرض کنید در مراسم ازدواج هستید و می‌خواهید با جلوه‌ی باریکه‌های نور حس هیجان را منتقل کنید. معمولا برای کنترل نور محیطی لازم است سرعت شاتر را پائین بیاورید (برای مثال ۵/۱). با LCD دوربین می‌توانید نور محیطی را اندازه‌گیری کنید.

در مرحله‌ی بعد برای کنترل بوکه، می‌توانید گشادگی دیافراگم را روی یک مقدار میانگین تنظیم کنید (برای مثال f/5.6 – f/8). معمولا هدف از چنین عکس‌هایی ثبت واضح افراد است بنابراین نیازی به بوکه‌ی شدید نیست. در این حالت می‌توانید اشیای بیشتری را در فوکوس قرار دهید. در این عکس به دلیل استفاده از فلش، ایزو در پائین‌ترین مقدار قرار گرفته است. بعد از فشردن کلید شاتر اگر مچ دوست خود را کمی بچرخانید می‌توانید هم‌زمان با فریز کردن سوژه‌ها در نور حرکت ایجاد کنید.

در تصویر زیر (تنظیمات: f/5، ۱.۵ ثانیه، iso 100) عکاس از فلش اکسترنال همراه‌با ریموت و همچنین یک لنز ۲۰ میلی‌متری استفاده کرده است. برای ثبت سوژه لازم نیست در ویوفایندر نگاه کنید همچنین می‌توانید با فلش آن را فریز کنید، با کند کردن سرعت شاتر هم می‌توانید حرکت را همراه‌با نور محیطی ثبت کنید.

عکاسی با رگه های نور

نتیجه‌گیری

در عکاسی حالت Manual همیشه مطمئن شوید تنظیمات ISO روی کمترین مقدار تنظیم شده است، سپس سوژه‌ و روش عکاسی را انتخاب کنید. از همان ابتدا درباره‌ی میزان تار شدن یا فریز شدن سوژه در تصویر تصمیم‌‌گیری کنید. زمانی‌که با تنظیمات آشنا شدید، سعی کنید حالت‌های Auto را انتخاب کنید و عملکرد آن‌ها را بسنجید.





تاريخ : شنبه 4 آبان 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |