نقطه عطفي ديگر در بازي‌سازي ايراني: اينجا، بدون من

 

عنوان: Siavosh Rokhs 12

پلتفرم: PC 

ناشر: سورنا

سازنده: سورنا

سبك: نقش‌آفريني ايزومتريك

امتياز: 0/7

 

امتيازي كه به اين بازي داده‌ايم، علاوه بر بازي‌هاي ايراني، با نمونه‌هاي خارجي نيز مقايسه شده است. بايد توجه داشت مختصات بازي، هرقدر گسترده و زيادتر باشد، ارزش آن را بالا مي‌برد، اما در امتياز فني آن اثري نمي‌گذارد. بازي سياوش عاري از ايرادهاي فني نيست، اما در نهايت قادر به ارائه‌اي درخور ستايش است. اثري كه نبايد حركت رو به جلوي آن را در بهبود كيفيت بازي‌هاي ايراني ناديده بگيريم. سياوش به جاي آرزوهاي بزرگ، با منطق جلو مي‌رود و همين موضوع جلوي زمين خوردنش را مانند خيلي از بازي‌هاي ايراني ديگر گرفته است. به عبارت ديگر، سازندگان استوديوي سورنا، از هوشي بهره مي‌برند كه صنعت بازي‌هاي رايانه‌اي را به ابرغولي كه امروزه هست، تبديل كرده است. فقط اميد مي‌رود در بازي‌هاي آينده، بيشتر به سليقه مخاطب بها دهند و شاهد پيشرفت بازي‌هايشان از جنبه هنري باشيم. همان‌طور كه در نقد گرشاسپ گفتيم، چيزي كه مي‌تواند در كشورهاي ديگر براي سازندگان ايراني پولساز شود، هويت ايراني بازي است؛ نه لوكيشن و انيميشن‌هايي كه طي يك دهه پيش تجربه شده است در كمال تعجب خود سياوش در بازي هيچ كاره است و داستان حول شخصيت‌هاي ديگر مي‌چرخد. بازي سياوش با ماجراي جستجوي گيو، پهلوان ايراني به دنبال كيخسرو، پسر سياوش آغاز مي‌شود. با كشته شدن ناجوانمردانه سياوش به دست افراسياب، همسر و فرزند او در بيابان‌هاي اطراف توران زندگي مي‌كنند. پس از بازگرداندن كيخسرو به ايران و نشاندن وي به تخت پادشاهي، در نقش بيژن، پسر گيو ظاهر شده و براي حفظ تاج و تخت كشور تلاش مي‌كنيم.ابتدا بايد به اين نكته اشاره كنيم كه داستان سياوش از دراماتيك‌ترين ماجراهاي شاهنامه است و استفاده از آن يا داستان كيخسرو براي عنواني كه پر از ماجراهاي فانتزي است، چندان جالب به نظر نمي‌آيد و ماجراهايي مانند هفت‌خوان رستم، مي‌توانست گزينه‌ها‌ي بهتري باشد. به هر حال داستان به زيبايي روايت مي‌شود و صداپيشگان به بهترين صورت از پس اداي ديالوگ‌ها برآمده‌اند. البته مشكلاتي در اداي صحیح ديالوگ‌هاي احساسي داخل گيم‌پلي ديده مي‌شود كه با توجه به اجراي بي‌نقص ميان‌پرده‌ها، به نظر مي‌آيد اين اشتباهات ناشي از ناهماهنگي تيم سازنده و تيم اجرا بوده باشد، نه كم گذاشتن گوينده‌ها.موسيقي بازي واقعا زيباست، اما تكرار بيش از حد آن مي‌تواند براي خيلي‌ها خسته‌كننده باشد. در عين حال تنظيم نادرست صدا در ميان‌پرده‌ها، باعث شده گاهي موسيقي خللي در صداي گوينده‌ها ايجاد و دنبال كردن داستان را براي بازيكن سخت كند. يكي از قسمت‌هايي كه طراحي هنري خوب بازي در آن به چشم مي‌خورد، همين ميان‌پرده‌هاست. اعضاي گروه بازي‌سازي سورنا تفاوت ميان يك كار جاه‌طلبانه و يك كار هنري را درك كرده و به جاي سكانس‌هاي سه بعدي هزينه‌بر، از ميان‌پرده‌هاي دوبعدي استفاده كرده‌اند كه طراحي‌هاي ثابت با انيميشن‌هاي متحرك را با هم دارند. بازي در مناظري مانند بيابان، روستاها، جنگل، كوهستان و... رخ مي‌دهد كه با توجه به زمان كم بازي (سه تا پنج ساعت) تنوع خوبي دارد. هر چند صحنه‌هاي بياباني خيره‌كننده نيست اما صحنه‌هاي جنگلي، فوق‌العاده از آب درآمده ‌است و مي‌توان درك سازندگان در تلفيق رنگ‌ها را بخوبي درك كرد. هم شخصيت بازي و هم درختان و گياهان، خشك و كرخت طراحي نشده و شاهد حركات نرم آنها هستيم. متاسفانه اين حركات موج مانند در همه جا درست پياده نشده است و تنه درختان هم مانند پرچم تكان مي‌خورد. البته اين لغزش كوچك مزاحمتي براي تجربه بازيكن ايجاد نمي‌كند. گيم‌پلي بازي نقش‌آفريني ايزومتريك است، يعني دوربين حالتي مورب از بالا به پايين دارد. كم پيش مي‌آيد كه دوربين مزاحمتي براي بازيكن ايجاد كند.مكانيك گيم‌پلي خيلي ساده است. از كليك چپ ماوس براي هدايت كاراكتر به جهت دلخواه و از كليك راست براي حمله استفاده مي‌شود. در صورت نگه‌داشتن دكمه حمله، كاراكتر بي‌وقفه به دشمن حمله مي‌كند. متاسفانه ابتدا مكانيسم بازي آموزش داده نمی‌شود و همين مي‌تواند بازيكن‌هاي ناآشنا را دچار سردرگمي كند. به راهنمايي‌هاي هنگام بارگذاري بازي هم نمي‌توان اتكا كرد.سلاح‌ها دو گونه دورزن (شامل كمان، عصاي جادويي و...) و نزديك‌زن (شمشير، تبر و...) است. از عناصر اصلي اين سبك، ارتقاي درجه است و سياوش هم از اين قاعده مستثنا نيست. با هر بار ارتقا (كه با تعادل خوبي انجام مي‌شود) يك امتياز براي نيروهاي ويژه (مانند بازيابي سلامت، احضار ببر و...) و پنج امتياز براي بالا بردن ويژگي‌هاي كاراكتر (مانند قدرت، چابكي و...) به دست مي‌آوريد.رابط كاربري، آن‌طور كه بايد روان نيست و شايد بازيكن كمترين لذت را از بازي با منوها ببرد (كه يكي از مشخصه‌هاي اين سبك بازي است.) با الحاق نيروهاي ويژه به نوار پايين صفحه، مي‌توانيد از دكمه‌هاي شماره‌اي بالاي QWERTY براي دسترسي سريع استفاده كنيد. هنگام معامله با فروشنده‌ها هم مي‌توانيد دكمه شيفت را نگه داشته، سپس با يك كليك روي هر يك از دارايي‌ها، آن را به فروش برسانيد. اين مورد نيز از نكاتي است كه بايد بوضوح در بازي ذكر مي‌شد. در برخي مراحل معماهايي وجود دارد كه منطق خوبي پشت آنها نهفته است و از نظر پيچيدگي با خيلي از نمونه‌هاي خارجي اين سبك قابل طراز است. با كشتن دشمنان و شكستن كوزه‌ها پول، سلاح و زره به دست مي‌آوريد. جاي تاسف است كه نه تنها زره‌ها در تغيير ظاهر كاراكتر اثري ندارد، بلكه از اول تا آخر بازي، همه كاراكترها يك شكل دارند. رئيس‌ها خوب كار شده‌اند و در انتهاي مراحل بخوبي بازي را بالا مي‌كشند. گاهي سختي بازي زياد مي‌شود و به دليل اين‌كه امكان ذخيره دستي وجود ندارد، بايد بازي را از ابتدا آغاز كنيد. دشمنان گاهي بدون خبر و مانند سيل بر سر شما مي‌ريزند و بي‌وقفه حالتان را جا مي‌آورند! منطق درستي هم در مقابله با ساحران وجود ندارد و گاهي ممكن است پنج دقيقه با يك جمع چند نفري مبارزه كنيد و هر بار كه سلامت آنها نصف شد، با يك جادو آن را پر كنند! توصيه مي‌شود از آنجا كه اسلحه فروشنده‌ها به كارتان نمي‌آيد، در هر برخورد هر چه داريد بفروشيد و فقط معجون سلامت بخريد؛ در اين صورت هيچ مشكلي نخواهيد داشت. به همه دوستان توصيه مي‌كنيم اين بازي را تهيه كنند تا هم دلگرمي‌اي براي سازندگان خوبش باشد و هم از يك كار خوب وطني لذت ببرند. مشكلات سياوش در نقد آن بيان شد؛ اما لذت آن كاستي‌هايش را مي‌پوشاند.





تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |