ناسا خود را برای مأموریتهای آینده خود در اعماق فضا خصوصا مأموریت مریخ آماده میکند. حال؛ پژوهشگران پیشنهاد کردهاند برای موفقیت چنین مأموریتهای طولانیمدت از افرادی شوخطبع استفاده شود. شاید فضانوردان آینده بهجای داشتن ویژگیهای شخصیتی دوران آپولو که افرادی جدی و مصمم بودند، نیاز به عنصر دیگری هم داشته باشند. پژوهش جدید نشان میدهد که حضور افرادی با ویژگیهای کمدینها و دلقکها در فضاپیماها میتواند به انسجام و همبستگی گروهها در شرایط دشوار و پرتنش کمک کند.
جفری جانسون، انسانشناس از دانشگاه فلوریدا در خلال نشست سالانه انجمن پیشبرد علوم آمریکا در واشنگتن گفت:
اینها افرادی هستند که توانایی منسجم کردن گروه را دارند و میتوانند در زمان بروز تنشها، روحیه گروه را بالا ببرند. هنگامی که مدت طولانی را با دیگران در فضای بسته و محدودی زندگی کنید، مانند مأموریت آینده به مریخ، تنشها احتمالا بالا خواهد بود. از این جهت، ضروری است کسی را داشته باشید که بتواند به همه کمک کند با هم کنار بیایند و بتوانند کارها را به خوبی انجام دهند، به آنجا (مریخ) بروند و به سلامت برگردند.
جانسون ۴ سال را در بین گروههای پژوهشی حاضر در قطب جنوب گذرانده تا اهمیت حضور افرادی با ویژگیهای شخصیتی دلقکها، رهبران، دوستان، قصهگویان، صلحطلبان و مشاوران را برای همبستگی بین گروهها بررسی کند. او دریافته است که ترکیبی از این نقشها در پایگاههای پژوهشی ایالات متحده، روسیه، لهستان، چین و هند درست عمل میکند.
جانسون میگوید:
این نقشها غیررسمی هستند و همینطور در گروهها پدیدار میشوند. اما نکته جالب این است که اگر ترکیب مناسبی از این افراد داشته باشید، گروه به خوبی عمل میکند و بر عکس آن هم موجب میشود گروه بازدهی کافی را نداشته باشد.
ناسا قصد دارد، در فوریه سال ۲۰۲۳ فضانوردان را به ماموریتی به دور ماه بفرست. این مأموریت بخشی از روند آمادهسازی برای مأموریت سرنشیندار به مریخ در اواخر سال ۲۰۳۳ خواهد بود. سازمانهای فضایی روسیه و چین هم مأموریتهای سرنشینداری را برای دههی ۲۰۴۰ پیشنهاد کردهاند. در همین حال، شرکتهای خصوصی مانند اسپیس ایکس متعلق به ایلان ماسک هم به سیاره سرخ نظر دارند. اما یک مأموریت به مریخ به این سادگیها نیست.
مأموریتهای انسانی در مریخ میتوانند در سال ۲۰۳۳، جا پای مریخنورد کریاسیتی بگذارند
سیاره مریخ بهطور متوسط ۲۲۵ میلیون کیلومتر با زمین فاصله دارد و فقط رفتن به این سیاره بین ۶ تا ۸ ماه طول میکشد. انتظار میرود چنین فاصلهای بار روانی سنگینی روی دوش فضانوردان بگذارد. اما فضانوردان باید با تأخیر ۲۰ دقیقهای ارتباطات با مرکز کنترل در زمین نیز کنار بیایند. درواقع، خدمه مأموریتهای آینده مریخ، در شرایط اضطراری امکان تماس با مرکز کنترل مأموریت را ندارند و باید بهتنهایی تصمیمگیری کنند.
علاوهبر این، بررسیهای قبلی نشان میدهد که حتی تاخیرهای جزئی در ارتباطات نیز برای فضانوردان مشکلاتی را بهوجود میآورد. ناسا قبلا تأخیر ۵۰ ثانیهای را روی فضانوردان حاضر در ایستگاه فضایی بینالمللی آزمایش کرده و دریافته بود که شرایط روحی خدمه مأموریت افت میکند، عصبانیت و تنش در بین آنها افزایش پیدا کرده و بازدهی آنها نیز بهشدت کم میشود.
جفری جانسون، هماکنون در حال همکاری با ناسا است تا ضرورت وجود دلقکها و شخصیتهای دیگری با چنین ویژگیهایی را برای موفقیت مأموریتهای فضایی طولانیمدت بررسی کند. او تاکنون، بر فعالیتهای چهار گروه از داوطلبان که بین ۳۰ تا ۶۰ روز را در زیستگاههای شبیهسازیشده فضایی ناسا در هیوستون تگزاس گذراندهاند، نظارت کرده است.
آن مککلین، مهندس و فضانورد ناسا در ایستگاه فضایی بینالمللی. ناسا تأخیر ۵۰ ثانیهای را روی فضانوردان آزمایش کرده و دریافته که این تأخیر موجب افت روحی و بازدهی خدمه مأموریت میشود
جانسون برای اثبات فرض خود، یک نمونهی تاریخی را مثال میزند. او میگوید جستجوگر و ماجراجوی نروژی،روئال آمونسن، اهمیت دلقکها را به خوبی درک میکرد. آمونسن در سال ۱۹۱۰ از آدولف لینستروم، سرآشپز شوخطبع، برای سفر اکتشافی خود به قطب جنوب دعوت کرد. ناخدا آمونسن میدانست که شوخ طبعیهای لینستروم میتواند از غم و اندوه ناشی از دوری از خانه و دشواریهای سفر در قطب در بین اعضای گروه اکتشافیاش بکاهد.
در اوایل قرن بیستم، مسابقهای برای رسیدن به قطب جنوب شروع شده بود. در سال ۱۹۱۱، رابرت فالکون اسکات بریتانیایی و روئال آمونسن برای رسیدن به قطب تلاش میکردند، سفری که برای یکی به افتخار و برای دیگری به تراژدی ختم شد. رابرت فالکون اسکات قبلا یک بار در سال ۱۹۰۲ هم سعی کرده بود به قطب جنوب برود، اما او و همراهانش بهدلیل شرایط بدنی بد و سرمای شدید مجبور به عقبنشینی شدند.
مقالههای مرتبط:
اسکات همیشه قصد بازگشت را داشت تا اینکه با حمایت نیروی دریایی پادشاهی و دولت بریتانیا، مبلغ ۲۰ هزار پوند برای مخارج سفرش دریافت کرد. اسکات مردانی از سفر قبلی خود به قطب جنوب و از کشتی نیمرود متعلق به ارنست شکلتون (مکتشف مشهور بریتانیایی) که اخیرا از قطب جنوب بازگشته بود، استخدام کرد. خدمه او شامل ملوانان کارکشته نیروی دریایی، دانشمندان و افراد دیگر بود.
عکس مشهوری که آدولف لینستروم را در حال طبخ پنکیک در قطب جنوب نشان میدهد. ناخدا آمونسن بهخوبی از اهمیت فوقالعادهی دلقکها و افراد شوخطبعی مانند لینستروم در گروهش آگاه بود
در مقابل، ناخدا آمونسن کاوشگر مشهور نروژی بود که مصمم بود بریتانیاییها را شکست دهد و اولین کسی باشد که به قطب جنوب میرسد. آمونسن سرانجام در این مأموریت پیروز شد و پرچم نروژ را زودتر از همتایان بریتانیاییاش در قطب جنوب برافراشت. اما، اسکات و همراهانش ۳۳ روز بعد به قطب جنوب رسیدند و وقتی دریافتند آمونسن آنها را شکست داده است از بازگشت به خانه نیز ناامید شدند.
ناخدا اسکات که از خستگی، گرسنگی و سرما بسیار ضعیف شده بود، تصمیم گرفت به آرامی به همراه گروهش به شمال برگردد اما همه اعضای گروه ناخدا اسکات در اثر گرسنگی، سرما و یخزدگی جان خود را از دست دادند. ناخدا آمونسن در خاطرات خود مینویسد، خدماتی که او (لینستروم) در مأموریت اکتشافی به ما کرد، از هر کس دیگری بیشتر و ارزشمندتر بودند.
جانسون نیز به اشاره به همین نقلقول مشهور آمونسن میگوید:
لینستروم از نظر دیگران، فردی سرگرمکننده و شوخطبع بود که به حفظ روحیه و دلگرمی اعضای گروه در طول زمستان طولانی و سخت کمک میکرد. نقش او غیررسمی بود، اما برای حفظ انسجام گروه در چنین محیط دشواری ضروری بود. اما، سفر قطبی ناخدا اسکات کاملا متفاوت بود. اتحاد گروه او از هم پاشید. آنها در راه بازگشت، دیگر یک گروه متحد نبودند. همانگونه که لینستروم نشان داد، خنداندن مردم، میتواند اهمیت زیادی داشته باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.