پلتفرم: PS3
ناشر: Sony
سازنده: Giant Sparrow
سبك: ماجرايي
امتياز: 5/8
يكي بود يكي نبود! پسر بچهاي به نام مونرو با مادرش كه نقاش بود زندگي ميكرد. مونرو با ذوق و شوق در ميان تابلوهاي نقاشي مادر گشت ميزد و آنها را نگاه ميكرد. در اين بين، اثري بود به نام «قوي ناتمام» كه مونرو بيش از هر تابلوي ديگري آن را دوست داشت. مادرش هم همينطور.يك روز صبح كه مونرو از خواب بيدار شد ديد اثري از مادرش و تابلوها نيست. او خود را در محيطي كاملا سفيد پيدا كرد، گويا به درون بوم نقاشي قدم گذاشته است و... از اينجا به بعد شما هستيد كه دست به قلم ميشويد. صفحه سفيد كاغذ همانند خانهاي بزرگ و باغي زيباست كه زير برف مخفي شده است! ايده اصلي بازي «قوي ناتمام» دقيقا همين است. فضاها و مراحلي براي بازي ساخته شده اما همگي زير رنگ سفيد مخفي شده است و اين شما هستيد كه بايد با پرتاب رنگهاي مشكي و در ادامه بازي رنگهاي ديگر، محيط اطراف خود را مشخص كرده و هميشه راهي به سمت جلو پيدا كنيد.يكي از ضعفهاي ابتدايي بازي مربوط به همان شروع آن است؛ يعني زماني كه در يك محيط كاملا سفيد قرار ميگيريد بدون اينكه متوجه شويد هدايت بازي به دستان شما سپرده شده است. رنگ كردن محيط با گويهاي رنگي اساس اصلي روند بازي است.با اينكه تقريبا بيشتر بازي تركيبي از رنگهاي سياه و سفيد است، اما گاهي رنگهاي ديگر مثل سبز يا زرد نيز در آن به چشم ميخورد. در هرصورت فرقي ندارد كه رنگها متفاوت باشد يا نه، به هرحال پرتاب رنگ بعد از مدتي تكراري خواهد شد. در نتيجه سازندگان مراحلي را در بازي پيشبيني كردهاند كه در آنها مكانيك بازي و هر آنچه تاكنون فرا گرفتهايد، كاربردي متفاوت دارد و شما را شگفتزده ميكند.همانطور كه گفته شد در «قوي ناتمام» شما به نوعي مشغول نقاشي هستيد. طراحان بازي گاهي شما را در موقعيتهايي كه تعدادشان هم كم نيست، قرار ميدهند تا بتوانيد اثر خلق شده به دست خود را مشاهده كنيد و از آن لذت ببريد.يكي از اين صحنهها همان ابتداي بازي است كه وارد يك باغ زيباي مجلل ميشويد و پس از رنگكردن تمام آن و مشخص شدن كامل كاخ و باغ، توسط يك سكو به ارتفاعي بالا برده ميشويد. اگر برگرديد و به پشت سر خود نگاه كنيد، منظرهاي زيبا خواهيد ديد كه ساخته دست خودتان است. حتي كمي بعد از اين صحنه نيز با موقعيتي ديگر مواجه ميشويد كه باز شما را شگفتزده ميكند.با اينكه هدف اصلي روند بازي پيدا كردن مسيري رو به جلوست، ولي مونرو يك كودك است و معمولا دوست دارد در هر محيطي بچرخد و تمام گوشه و كنار آن را بررسي كند. از طرفي بعضي از محيطها فضاهاي بسته و خفقانآور را تداعي ميكند كه ناخودگاه احساس ميكنيد چيزي جز پيدا كردن همان راه خروج براي شما اهميت ندارد.موسيقي و تغيير در مكانيكهاي بازي نيز بخوبي از عهده القاي حسي كه سازندهها در آن بخش از محيط به دنبالش بودهاند، برآمدهاند. هرگاه كه به اتمسفر و روند بخشي از بازي عادت كرده و كمكم فكر كنيد داريد از آن خسته ميشويد، محيطها، موسيقي و تغييرات در روند بازي از راه ميرسند و اين آفت را پس ميزنند زيرا تقريبا هيچ يك از مراحل بازي بيش از حد طولاني نيست. تعدادي بادكنك و صفحات يك كتاب داستان نيز به عنوان اشياي جمع كردني در محيط وجود دارد كه ميتواند انگيزهاي بيشتر ايجاد كنند.اگر Move داشته باشيد، ميتوانيد بازي را با آن هم انجام دهيد اما متاسفانه جز پرتاب رنگ تقريبا بقيه كارها مثل چرخيدن با Move بسختي صورت ميگيرد و ما همان كنترلرهاي معمولي PS3 را توصيه ميكنيم.«قوي ناتمام» اگرچه به شاهكاري «سفر» نيست اما همانند آن عنوان به جاي مبارزه و سكوبازي توجه خود را به تجربهاي كه ميخواهد به بازيكننده انتقال دهد، معطوف كرده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.